2.5 میلیون یا 6 میلیون نفر!؟/ بازی با الفاظ و وعدههایی که محقق نشد
بصیر، دولتها میآیند و میروند، هرکدام آمارهای خود را دارند و میخواهند ارقامی را به نمایش بگذارند که مورد هجمهی عام و خاص قرار نگیرند لکن در این میان بعضاً آمارهایی منتشر میشود که با واقعیتهای جامعه سازگار نیست.
دولتمردان در جدیدترین گزارشات خود تعداد بیکاران ایران را 2.5 میلیون نفر اعلام کردهاند تا در کنار برانگیختن تعجب عوام، تحلیلگران اقتصادی را نیز به تکاپو وادارند و آنان را مجبور به محاسبهی تعداد فارغالتحصیلان در طول سالهای اخیر و رابطهی مستقیم آن با تعداد اشتغالهای ایجاد شده رسمی و غیررسمی نمایند.
آدم بیکار در ادبیات مسئولین تعریف خاصی دارد که نمونهی آن را میتوان در سرشماری نفوس و مسکن سال جاری به وضوح دید، از آنجایی که دولتمردان بر مبنای مدلهای غربی در محاسبات خود پیش میروند، از دایرهی دوگانه بیکار و شاغل جدا شدهاند و یک ساعت کار روزانه را نیز شغل محسوب میکنند لکن نوع فعالیت اشخاص در این یک ساعت و میزان درآمدشان به هیچوجه مهم نیست.
در تمثیلی دیگر دولتمردان برای تعیین افراد بیکار سوال «آیا در هفته گذشته کار کردهاید؟» را مطرح میکنند و این در مورد قشر کارگر جامعه صدق نمیکند، مثلاً کارگری که صبح ساعت 6 سر چهارراه میایستد تا بلکه کارفرمایی پیدا شود و نانِ یک روز خانوادهاش درآید نمیتواند بگوید در طول هفته گذشته چقدر کار کرده است و در هفتهای که پیشروست چند ساعت مشغول بنایی یا دیگر کارهای خدماتی خواهد شد.
آن گروه از اقتصاددانان که مسایل امنیتی و سیاسی را کنار گذاشتهاند و بر اساس واقعیتها تحلیل ارائه میدهند، تعداد بیکاران کشور را بین 6 الی 7 میلیون نفر ارزیابی میکنند که در چنین وضعیتی با احتساب خانوادهی این تعداد بیکار باید گفت در خوشبینانهترین حالت بیش از 15 میلیوننفر زیر خط فقر قرار دارند.
سالانه چندین میلیون نفر از دانشگاهها و مدارس فارغالتحصیل میشوند اما به علت لبریز شدن ادارات و نهادهای دولتی از نیرو نمیتوانند به عنوان کارمند وارد مجموعه شوند؛ اوضاع کارخانجات و واحدهای صنعتی نیز آشفته است و کمتر صنایعی را میتوان یافت که سالانه چندین مهندس را استخدام کند، با این وضعیت فارغالتحصیلان مدرک به دست، در کدام بخشها فعالیت میکنند؟
روحانی در مناظرههای انتخاباتی دقیقاً 18 بار از لفظ بیکاری استفاده کرد، رئیس فعلی دولت یازدهم طی جملاتی گفت: «باید خدمات و تسهیلات لازم را در اختیار کارآفرینان و تولیدگران قرار دهیم که هم معضل بیکاری و هم معضل تورم را حل کنیم.» یا در مباحثه دیگری عنوان کرد: «کشور را میتوان از بیکاری و گرانی نجات داد؛ مشکل بیکاری سبب شده است از هر 5 ازدواج یکی به طلاق منجر شود، با رونق اقتصادی و ریشهکن کردن بیکاری جلوگیری از این کار امکانپذیر است.»
اکنون بیش از سه سال و 5 ماه از عمر دولت تدبیر و امید میگذرد و با تکیه بر همان آمارهای مسئولین بیش از 2.5 میلیون بیکار در کشور وجود دارد و این یعنی چندین میلیون سرپرست که باید اعضاء خانواده را تامین کنند، شغل ندارند؛ آقایان اینگونه میخواستند کشور را از بیکاری و گرانی نجات دهند و با رونق اقتصادی باعث افزایش میزان ازدواج و کاهش طلاق شوند؟
دانا