ترامپ یا کلینتون ماهیت آمریکا را تغییر نمی‌دهند؛

شیطان، شیطان است/ دست از کدخداپرستی بردارید

بصیر،

photo_2016-11-20_16-50-25

با انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا اظهارات مختلفی از سوی افراد از احزاب مختلف شنیده می‌شود که به نظر می‌رسد عمق ناراحتی و شکست خود را نمی‌توانند پنهان کرده و دست به اقدام‌های عجیب‌تر می‌زنند و این موضوع در تمامی جهان صورت گرفته و محدود به یک کشور خاص نیست.
به عنوان مثال باراک اوباما، فردی که 8 سال رئیس‌جمهور یک کشور به ظاهر دارای دموکراسی و مدعی ایجاد یک تمدن مدرن و به روز است پس از پیروزی کاندیدای ریاست‌جمهوری از حزب مخالفش، سخنان عجیبی را به زبان می‌آورد و از مردمی که علیه ترامپ در کوچه پس کوچه‌های آمریکا اقدام به تظاهرات کردند حمایت کرده و خواستار تداوم این تجمع‌ها می‌شود.
این سخنان عجیب از سوی رئیس‌جمهور کشوری که خود را مدعی آزادی بیان و آزادی رای می‌دانند و کشورهای دیگر مانند ایران را فاقد دموکراسی، بسیار عجیب است اما نکته عجیب‌تر از آن خودفروشی و کج‌فهمی برخی عناصر داخلی نفوذی سرسپرده به خنده‌های شیطان بزرگ است که همچنان چشمانشان به دست‌های کدخداهایی است که همانند اوباما که امروز از معترضان ترامپ حمایت می‌کنند، روزی در سال 88 از فتنه‌گران داخلی کشورمان حمایت می‌کردند.
هرچند بیان سخنان عجیب و غریب در آمریکا در عرصه‌های مختلف علیه مردم و سیاسیون این کشور سبقه طولانی دارد اما به نظر می‌رسد که دیگر زمان آن فرا رسیده است که برخی افراد داخلی نیز به این موضوع پی‌ببرند که بی‌عهدی و خودطلبی در کشوری چون آمریکا ماهیت اساسی آنها است و با خندیدن و دست دادن، یا ارسال پیام تبریک و حتی تهدیدهایی که از سقف اتاقشان هم فراتر نمی‌رود نمی‌توان به خواسته‌های خود رسید.
این سخنان از ذهن و زبان نویسنده خارج نمی‌شود بلکه تاریخ گویا و اثبات کننده این موضوع است و می‌بینیم به عنوان مثال در زمان مذاکرات هسته‌ای رهبری نیز بارها بر بدعهدی و بی‌عهدی شیطان بزرگ و متحدانش سخن به میان می‌آورند و بر عدم خوشبینی به آینده مذاکرات تاکید می‌کنند اما با نامحرم دانستن مردم از سوی دولتمردان و کتمان حقیقت، دلسوزان نظام کاسب تحریم خوانده می‌شوند و قرارداد منعقد شده تحت عنوان«برجام» به بزگترین دستاورد قرن تبدیل می‌شود.
حال با روی کار آمدن ترامپ و نزدیک شدن به آغاز دولت این رئیس‌جمهور، عده‌ای از لیبرال‌های داخلی دو دست خود را آنچنان محکم بر سر خود کوبیده‌اند که گویی با وجود اوباما تمامی شرایط «گل و بلبل» بوده است و راه درست و منطقی از سوی دو طرف در پیش گرفته شد.
پس از برجام و در زمان باراک، شاهد خوشبینی و خوش‌خدمتی مسئولان داخلی در اجرای تعهدات مذاکرات بودیم و دقیقا در نقطع مقابل آن، آمریکا و متحدانش کمترین انعطافی نسبت به یک توافق حقوقی از خود نشان ندادند و آنهایی که خود را در آغاز کار این دولت حقوقدان و نه «سرهنگ» نامیده بودند نیز نتوانستند کوچکترین قدمی برای احقاق حق این ملت مظلوم بردارند.
برجامی که روزی پیش از توافق قرار بود مشکلات اقتصادی، بیکاری، آب و غیره مردم را برطرف کند امروز حتی توان خرید هواپیمای خاندان اشرافی ایران را نیز ندارد و برجام نیز نمی‌تواند کاری را انجام دهد.
نکته مهم و عطف این یادداشت ابراز تاسف برخی داخلی‌ها از انتخاب ترامپ و تاسف از انتخاب نشدن کلینتون بیمار است، اما دریغ از فهم درست این مسئله که موضوع در انتخاب فرد رئیس‌جمهور نیست بلکه ماهیت کشور آمریکا است که با آمد و شد یک فرد تغییر نمی‌کند.
در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا چهره واقعی دو نامزد این انتخابات را دیدیم که نماینده چهره پلید آمریکا بودند و فساد و انحراف اخلاقی و جنسی این دو نامزد منتخب احزاب این کشور، چهره واقعی شیطان بزرگ را مشخص کرد، با این وجود برخی خودشیفتگان بی‌هویت روشنفکرنمای داخلی از عدم انتخاب کلینتون ابراز تاسف می‌کنند و معتقد بودند که با روی کار آمدن آن زن بیمار می‌توانستد همچنان امیدوار به اجرای برجام باشند و با ترامپ نشدنی است.
اما آنچه به نظر می‌رسد این است که بدون شک تفاوتی در چهره پلید آمریکا با وجود هر فردی به عنوان رئیس‌جمهور ایجاد نمی‌شود و نشده است و تاریخ این موضوع را به کرات ثابت کرده است و لازم است تا خودباخته‌های داخلی این موضوع را درک کرده و دست از کدخداپرستی بردارند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا