ادعای عجیب عروس اسید پاش

بصیرنیوز،زن جوان که لباس بیمارستان به تن داشت و به سختی راه می‌رفت دیروزبرای بازجویی ازبیمارستان به دادسرای جنایی منتقل شد. الهام- 28 ساله -به خاطر پاشیدن اسید روی خواهر شوهرش روز 24 آبان امسال بازداشت شده است.

اما از آنجا که اسید روی پاهای خودش نیز پاشیده شده بود، او نیز همراه خواهر شوهرش به بیمارستان مطهری تهران منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. الهام پس از 20 روز بستری و درپی بهبودی نسبی برای تحقیقات به شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران منتقل شد.
متهم زمانی که در مقابل بازپرس ایلخانی ایستاد منکر اسیدپاشی شد و اعلام کرد مردی که کاپشن پوشیده و کلاه به سرداشت وارد خانه شده و به روی او و خواهرشوهرش اسیدپاشیده است.
این درحالی است که در تحقیقات صورت گرفته، همسایه طبقه اول الهام گفته: زمانی که فاطمه جیغ زد من بیدار بودم و خودم را در کمتر از 30 ثانیه به طبقه سوم که رساندم و متوجه شدم که روی فاطمه اسیدپاشیده شده است.
در این بین من نه کسی را دیدم و نه صدای بسته شدن در را شنیدم. از آنجا که ما طبقه اول زندگی می‌کنیم، هر کسی هم می‌خواست از در خارج شود باید من او را می‌دیدم.هیچ‌کس هم نمی‌توانست از پشت بام خارج شود چرا که در قفل بود.بدین ترتیب پس ازپایان تحقیقات مقدماتی به دستور بازپرس ایلخانی، متهم به بیمارستان انتقال یافت ودستورتحقیقات تکمیلی دراین باره صادرشد.

گفت‌و‌گوبا متهم:

خواهر شوهرم را دوست دارم
دیروزوپس ازپایان جلسه بازپرسی، گفت‌و‌گویی با زن جوان انجام شد که می‌خوانید.
فاطمه (خواهرشوهر) با شما زندگی می‌کند؟
نه، آن شب من خواسته بودم که به خانه ما بیاید. باید بچه سه ساله‌ام را به مرکز بهداشت می‌بردم، به همین خاطر از او خواستم به خانه ما بیاید و بچه کوچکترم که 9 ماه دارد را نگهدارد. او هم قبول کرد و شب به خانه ما آمد. آن شب خانه ما خوابید تا صبح من بتوانم به مرکز بهداشت بروم.
همسرت کجا بود؟
شوهرم رفته بود سرکار.
چرا روی فاطمه اسیدپاشیدی؟
من این کار را نکرده ام، باورکنید مرد ناشناسی که کاپشن و کلاه به سر داشت اسیدپاشی را انجام داده است.
او چطور وارد خانه شما شد؟
صبح حدود ساعت 9 بود که زنگ خانه ما به صدا درآمد و من بدون آنکه بپرسم چه کسی است، در رابازکردم. بعد از آن به دستشویی رفتم، که ناگهان صدای فریاد فاطمه را شنیدم. وقتی بیرون آمدم، دیدم مردی با کلاه و کاپشن بالای سرش ایستاده است. مرد ناشناس با دیدن من به سمتم آمد و مرا هل داد که روی من هم اسید ریخت. من و فاطمه که خیلی ترسیده بودیم، به داخل راه پله‌ها رفتیم و مرد ناشناس که لباس شوهرم را به تن کرده بود آن را درآورد و از خانه خارج شد.
شما همیشه در را بدون آنکه بدانید چه کسی است باز می‌کنید؟
آیفون ما خراب است، از طرفی در همسایه پایینمان هم مشکل دارد و تصور کردم با آنها کار داشته باشند.
در ورودی خانه را چه کسی به روی آنها باز کرد؟
در خانه‌مان خراب است و از هر دو طرف باز می‌شود، شب‌ها در را قفل می‌کنیم.
اما خواهر شوهرت گفته که تو روی او اسیدپاشیده ای؟
چرا باید این کار را انجام دهم، هیچ وقت نمی‌آیم خودم را به دردسر بیندازم.ضمن اینکه او را دوست دارم.از طرفی بچه 9 ماهه‌ام کنار خواهرشوهرم خوابیده بود. اگراسید را روی او می‌ریختم روی بچه‌ام هم ریخته می‌شد. به غیر از این‌ها من خودم هم آسیب دیده‌ام و با اسید سوخته‌ام.
چرا باید خواهرشوهرت بگوید که تو این کار را انجام داده ای؟
او با من مشکل دارد، نامزدی قبلی‌اش که بهم خورد ماجرا را به گردن من انداخت. البته 6 ماه قبل دوباره نامزد کرد.
دراین میان الهام با بی‌قراری والتماس گفت: «می‌خواهم بچه هایم را ببینم؛ دلم برایشان تنگ شده است. بگویید آنها را بیاورند تا ببینم شان.»
داخل سطل زباله خانه‌تان یک ظرف است که گویا داخل آن اسید ریخته شده بود.دراین باره چه توضیحی داری؟
چند روز قبل برای شستن حمام آن را خریدم و انداختم داخل ظرف تا بچه‌ها دست به آن نزنند.اما بازهم تأکید می‌کنم من اسیدپاشی نکردم!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا