فرهنگ در تاراج تکنولوژی/ عاشقانههایتان را لمس کنید!
بصیر، بودند روزهای نه چندان دوری که آدمیان هنگام تجمع برای رفع نیازهای ارتباطی خود از طریق زبان تکلم میکردند و انگشتان کمتر نقشی در ایفای کلام داشتند اما این روزها تکلم تبدیل به یک آیین سنتی شده است که در کمتر تجمع انسانی پیدا میشود.
یک زمانی کنار هم بودنها آنقدر با ارزش بود که یک دقیقه در کنارهم بیشتر بودن و گرم نگه داشتن شبهای سرد زمستانی غنیمت محسوب میشد و آن را جشن میگرفتیم؛ آن هنگام هیچکس یک موجود آنتی محبت در دست نداشت و همه باهم به امید تولد خورشید شب تا سحر جشن و سرور به پا میکردند.
تولد خورشید در وسط سوز و سرمای زمستان، یعنی زندگی جریان دارد، بهاری در راه است و کسی خورشید را که نماد تولد و زایش حیات است به جهان هدیه میدهد.
روزگاران گذشته است و ما امروز در هجوم محبتهای دروغین در فضایی قدم برمیداریم که اثری از گرمای عشق نیست. فضایی ماورایی، فضای مجازی ، جوی که همه انسان بودن را آرزو میکنند اما غرق در آن تبدیل به یک ربات با ویژگیهای ظاهری انسانی شدهاند.
در این فضا پرده معصومانه چهرهها برداشته شده و هرکسی هر آنچه از دل میگذرد را در قالب پست مجازی برای عموم فریاد میزند، در حالیکه همیشه محبت گفتنی نیست، عشق را باید در نگاهها دید و آن را باید در عمل ثابت کرد. هرگاه به روی مادرت لبخند زدی و دستش را بوسیدی و او برایت چایی آورد اینجاست که خلقت حواس پنج گانه و تمامی احساسات نهفته در وجود انسان تبلور پیدا میکند.
چرا همهی احساسها خلاصه شود به لمس صفحهای که هیچ گرمایی ندارد و تمام عشق و محبت و گرمای انسان را از طریق انگشت در خود جذب کرده و شروع به کار میکند؟ درست است این موجود تبدیل به عضو لاینفک از بدن انسان شده است و اصلا گذراندن امور دنیوی و معنوی زندگی بدون آن غیر ممکن است اما امسال بیایید به ذات انسانی خود بازگردیم، شب را به آغوش فضیلتهای انسانی خود بشتابیم، یکدیگر را کشف کنیم سرهای خم شدهی آمیخته با دیسک گردن را بالا بیاوریم، ببینیم که محبت واقعی جز در فضای واقعی حاصل نمیشود.
کنارمان هر که بود را غنیمت شماریم و در اندک عمر مملو از تکنولوژی چیزی را در قرن 21 کشف کنیم که به شدت گم کردهایم، بیایید عشق را بعنوان کشف سال ثبت کنیم و سفیر نشر آن در هرجای دنیا که به فراموشی سپرده شده شویم و امسال یلدا را به یاد ویژگیهای ذاتی انسانی مان که به فراموشی سپردهایم جشنی متفاوتتر از هرسال برگزار کنیم و همراه با تولد خورشید بازگشت انسان به دنیای واقعی و تولد عواطف انسانی را جشن بگیریم.
محبت را شعله زغال کرسیهای یلداییمان بکنیم و ببینیم که هیچ پیشرفت و تکنولوژی انسان را به اندازه محبت گرم نگه نمیدارد. یلدا یعنی من ، تو ، او زنده بکنیم کنار هم بودنهایی را که دارد تبدیل میشود به یک نوستالژی، کنارهم بودنی که پدر بزرگ حافط بخواند و مادر بزرگ شیرینی محبت وجود خود رادر لحظهها جاری کند و ما این بار بجای لایک برایشان عاشقانه بخندیم.
نگذاریم تعاملات عادی انسانها، صله رحم و سنتهای دیرینه که نسل انسانها را تداوم بخشیده و همیشه نیکو و پسندیده بوده به تاراج تکنولوژی برود.
دانا