وی درباره انتقادات میگوید: هماکنون در روند جهتگیریهای اقتصادی دولت فعلی هم نقدهای کارشناسی عالمانه وجود دارد و هم نقدهای مخرب.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: از ابتدای شروع فعالیت دولت یازدهم تاکنون اسناد مهمی نظیر برنامه ششم توسعه که تاکنون دولت انتشار داده است از نظر بنیه کارشناسی در کشور به شدت ضعیف است. به طوری که کارشناسان اقتصادی به دلیل احساس مسئولیتی که میکنند در مورد منافع و کاستیهای موجود در این جهتگیریها نقدهایی را مطرح کردند.
وی در پاسخ این سؤال که «در حال حاضر دولت فعلی مدعی افزایش نرخ رشد اقتصادی است، در این خصوص شما چه نظری دارید؟» گفت: هماکنون در مورد آمارهایی که درخصوص نرخ رشد اقتصادی و اشتغال از سوی دولت مطرح میشود تردیدهایی وجود دارد چرا که دولت باید همراه آمارهای فوق، منطق ادعای خود را نیز ارائه کند. به دلیل این که دولت در این خصوص منطقی را ارائه نکرده است. بنابراین اقتصاددانهای مستقل نشان دادند که این ادعاها درمورد این دو متغیر کلیدی اقتصاد مورد تایید نیست. به طوری که رشد اقتصادی که مبتنی بر خامفروشی باشد ناپایدار است. چرا که مسئله اساسی که در این خصوص وجود دارد برمیگردد به این موضوع که رشد اقتصادی فاقد کیفیت لازم برای بهبود کیفیت زندگی مردم است.
مومنی همچنین درباره این سؤال که «در شرایط کنونی فکر میکنید اجرای برجام در بهبود وضعیت اقتصادی موثر بوده یا خیر؟» گفته است: اگر دولت برنامه منسجمی نداشته باشد اجرای برجام میتواند به معنای از دست دادن فرصت در اقتصاد تلقی شود. دولت باید از این زاویه به دوران پسا توافق نگاه کند، به این معنا که برای رونق بخشی به اقتصاد صرفا رفع تهدیدها موثر نیست. باید برنامهریزیهای مشخص به منظور افزایش ظرفیت تولید در کشور فراهم شود. برنامهای که با فساد مقابله کند و با تمرکز ویژه به بنگاههای کوچک و متوسط امکان این که این تنشزدایی کام بخشهای بزرگی از جمعیت را شیرین کند فراهم شود. از این رو همه این مسائل نیازمند برنامه است که تاکنون متاسفانه از سوی دولت برنامه جامعی در این خصوص تدوین نشده است.
روزنامه ستاره صبح همچنین از قول بهمن آرمان بر لزوم ارائه صحیح آمار تصریح کرد و نوشت: در حال حاضر مهمترین آماری که مردم نسبت به انتشار آن حساس هستند و مسئولین آن را جدی نمیگیرند آمارهای مربوط به نرخ بیکاری است. در حال حاضر بررسیهای آماری بیانگر این هستند که نرخ بیکاری واقعی در حدود 35 درصد است. این در حالی است که نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز بر اساس برآوردهای صورت گرفته 67 درصد مورد ارزیابی قرار گرفته است. بنابراین اعلام آماری مبنی بر این که نرخ بیکاری یک درصد و یا نیمدرصد کاهش یافته است، از سوی مردم غیرقابل باور است. به دلیل بحران بیکاری هماکنون خانوادهای در ایران وجود ندارد که دارای یک و یا دو فارغالتحصیل دانشگاهی بیکار نباشد. بنابراین با وجود این شرایط اعلام رقمهایی دال بر این که نرخ بیکاری 10 و یا 12 درصد است مایه شگفتی است.
وی میافزاید: در حال حاضر ما در حالی شاهد اختلافات آماری بزرگ نرخ بیکاری و یا تورم در میان دولتها هستیم که آمار رشد اقتصادی نیز که به صورت واقعی برآورد شده است از سوی مردم با تردید مواجه شده است. در حال حاضر خود مسئله آمار تبدیل شده است به ابزاری برای استفادههای خاص از سوی مسئولین. به یاد دارم در زمانی که خزائی رئیس سازمان سرمایهگذاری خارجی بود از وی درمورد میزان جذب سرمایهگذاری خارجی سوال کردم اما خزائی با اظهار بیاطلاعی از حجم سرمایهگذاری خارجی عنوان کرد؛ آمار دقیقی در مورد میزان آن وجود ندارد. در این شرایط ارائه آمارهای این چنینی به یک ملغمهای انجامیده که همه کارشناسان ذیربط را در کشور گمراه میکند.