کدام اندیشه مسئولین را از مردم طلبکار می کند؟

دولت شعار، دولت طلبکار!/ از مدیریت جهادی تا گفتمان لیبرالی

بصیر، در حکومت مردم سالاری دینی، مردم در چارچوب قوانین اسلامی و قانون اساسی نقش موثر و سازنده دارند و ولی نعمتان مسئولین به حساب می آیند. در این میان هستند برخی از مسئولینی که نسبت یه این نکته در ایام تبلیغات انتخاباتی اذعان دارند و تمام هم و غم خود را بر رفع مشکلات مردم می دانند، اما پس از آنکه بر کرسی ریاست تکیه می زنند، سمت و سوی گفتار و رفتارهایشان برخلاف مشی اعلام شده، در مسیر توجیه و کتمان ناکارآمدی ها زاویه پیدا می کند. شوربختانه در معدودی از موارد نیز نه تنها توجیه، سرآمد سیاست ها می گردد، بلکه نگاه از بالا به پایین و طلبکارانه نیز همچون سیلی ویرانگر اعتماد جامعه و افکارعمومی را می شوراند.

دولت شعار، دولت طلبکار!

دولت حسن روحانی نزدیک به چهارسال است که زمام امور مملکتی را در دست گرفته است. عملکرد تیم های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی او به نحوی بوده که امروز حتی رسانه های حامی او و همچنین برخی طیف های سیاسی ای که پیشتر از او حمایت کرده بودند، نسبت به موفقیت او در انتخابات پیش رو ابراز تردید می کنند. عدم تحقق شعار آزادی بیان و تحمل منتقد با وجود ده ها برچسبی که رئیس جمهور به منتقدین زد، عدم مهار گرانی و بیکاری افسار گسیخته، عدم رفع تحریم ها و گشایش اقتصادی، به فراموشی سپردن وعده 100 روزه به مردم در خصوص رفع گشوده شدن برخی گره های اقتصادی و…

در نظام اسلامی، عده‌ی قابل توجهی به «لیبرال» بودن خود و جناح متبوع‌شان اقرار کرده‌اند؛ مثلا در دوران سازندگی، اظهارنظر یکی از مسئولان که گفته بود «لیبرال‌دموکراتِ مسلمان هستم» پرده از واقعیت‌هایی برداشت که بعدها تحت عناوینی چون اقتصاد آزاد، جامعه باز، جامعه مدنی، آزادی بیان، اصلاحات و اخیراً «اعتدال»، بازسازی و ترمیم شدند و با در اختیار داشتن انبوه رسانه‌ها و به لطف جوسازی‌های صورت‌گرفته، توانستند بخشی از نخبگان و روشن‌فکران جامعه را با خود همراه سازند. نزدیک بودن برخی از شاخصه های راهبردی دولت به گفتمان لیبرالی زمینه را برای عدم اندیشیدن به مردم کف جامعه فراهم کرد. ناآشنا بودن مسئولین دولتی به ویژه شخص رئیس جمهور با کلیدواژه پاسخگویی یکی از مصادیق باورپذیری گفتمان لیرالی در بدنه مسئولین دولتی است، به ویژه آنکه تم اصلی دولت تدبیر و امید را چهره های کارگزاران تشکیل می دهد.

رئیس جمهور که اخیرا از سفر خوزستان برگشته و حال و روز – بنا به فرموده رهبر معظم انقلاب – دلخراش مردم این استان را مشاهده کرده در همایش مجریان انتخابات 96 حاضر شد و چشم در چشم حضار گفت که دولت به قول هایش عمل کرده و شرمنده مردم نیست! اینکه یک مقام مسئول به جای همدردی با مردم و جامعه ای که با گرانی، تورم و بیکاری دست و پنجه نرم می کند و هراستان نیز به فراخور شرایط از معضلات اختصاصی رنج می برد، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و دولت را مقصر احوال ناخوش مردم نداند جای تاسف و تامل دارد.

از سوی دیگر روحانی رفع مشکلات از جمله مصائب مردم خوزستان در هجمه ریزگردها و قطعی گاه وبیگاه آب و برق را منوط به توبه آن ها دانسته است تا بیان وعظ مابانه روحانی و نگاه از بالا به پایین او به مردم شکل کامل تری به خود گیرد.

البته شاید بتوان تا حدودی شرایط این روزهای روحانی را درک کرد. او درحالی روزهای منفعلانه ای را پشت سر می گذارد که دیگر پالس های مثبت و امیدوارکننده ای از اصلاح طلبان و حتی رئیس دولت اصلاحات دریافت نمی کند. بنا به شنیده ها رئیس دولت اصلاحات از حمایت مجدد از شخص روحانی به دلیل کارنامه غیرقابل دفاع کاملا ناامید می باشد و حتی پیشنهاداتی را در حکم آلترناتیو روحانی ارائه کرده است. از دگر سو برخی رسانه ها و چهره های شاخص اصلاح طلبی که حمایت از روحانی را در انتخابات 92 در دستور کار قرار داده بودند نیز، در کمتر از 3ماه مانده به انتخابات روز به روز بر تردیدشان نسبت به حمایت از شخص رئیس جمهور در انتخابات افزوده می شود. حال این ناملایمتی ها با رونمایی یک به یک از اهمال کاری های دولت توامان شده تا حال این روزهای روحانی چندان تعریفی نباشد.

حذف گفتمان قالب با ابزار بداخلاقی

اما با نزدیک شدن به ایام انتخابات کارتل رسانه ای منتسب به دولت تمام هم و غم خود را معطوف به حذف رقیب از صحنه میدان نموده است. تحلیلگران و کارشناسان اصلاح طلب محمدباقر قالیباف را به عنوان جدی ترین رقیب روحانی در عرصه انتخابات معرفی کرده اند و از مدت ها قبل توپخانه سنگین رسانه ای، آتش تخریبی گسترده ای علیه عملکرد او در شهرداری تهران به راه انداخته است. در این بین حادثه پلاسکو که بنا به گفته خبرگان حقوقی و کارشناسان امر وزارت کار مسئول مستقیم این حادثه بوده نیز نمدی شد تا با تاختن بر شهرداری تهران کلاهی برای اصلاح طلبان و حامیان دولت در ایام منتهی به انتخابات شود.

اما چرا تمرکز بر روی پروژه حذف قالیباف از مدت ها قبل و پیش از آنکه بویی از میدان انتخابات به مشام برسد، در دستور کار اردوگاه حامی دولت قرار گرفت.

از مدیریت جهادی تا گفتمان لیبرالی

حدود ده سال از عمر قالیباف در مدیریت شهرداری پایتخت صرف شد. طی این ده سال و به اذعان دوست و دشمن، تهران شاهد تحولی شگرف در تمامی عرصه ها بود. طی این ده سال به میزان تمام دوران تاریخ بلدیه تهران کار عمرانی و خدماتی صورت گرفت. از توسعه کتابخانه ها، فضای سبز گرفته تا ساخت بزرگراه و توسعه حمل و نقل عمومی. این اقدامات در حالی صورت گرفته که حتی ریالی از اعتبارات دولتی مصوب مجلس به شهرداری تهران تعلق نگرفت. مردم در بخش حمل و نقل عمومی و استفاده از بی.آر.تی و مترو با مشکلات فراوان از جمله ازدحام روبرو هستند. همین شرایط سبب شد تا قالیباف از دعوت مردم به استفاده از حمل و نقل عمومی با وجود مشکلات فراوان انتقاد کند. این در حالیست که اگر دولت به مصوبات قانونی عمل می کرد امروز بخش اعظمی از مردمی که وسیله شخصی را برای تردد انتخاب کرده اند، از مترو خلوت، سریع و دسترس استفاده می کردند.

با تمام این تفاسیر و رضایت مردم تهران از پیشرفت های چشمگیر صورت گرفته، اما قالیباف آن را ناکافی و در شان مردم ارزیابی نمی کند. شهردار تهران در مراسم افتتاح 1100 پروژه عمرانی، ترافیکی، خدمات شهری و محیط زیست، فرهنگی و اجتماعی منطقه 2 گفت: هرگز در شأن مردم نتوانستیم انجام خدمت و وظیفه کنیم اما خدا خودش می‌داند که در مدت مسئولیت هرگز اقشار شهدا و جانبازان، محرومان و معلولان عزیز را فراموش نکرده‌ایم و مخصوصا محرومان و معلولان را تلاش داشته‌ایم به این اقشار ارائه خدمت داشته باشیم.

اینجا سخن از دو گفتمان و دو اندیشه ی متفاوت است. گفتمانی که از موضع طلبکارانه در مسیر کتمان ناکارآمدی ها و اهمال کاری ها برمی آید تا بلکه بتواند مدت زمانی بیشتر به حیات سیاسی خود ادامه دهد و در مقابل گفتمانی برآمده از مدیریت جهادی که خدمت رسانی به مردم در اولویت اصلشی قرار دارد و در این مسیر توجهی به تخریب ها و سنگ اندازی ها ندارد. رهبر معظم انقلاب در خصوص میزان اهمیت مدیریت جهادی فرمودند: اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونیِ فشارهای خباثت آمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد. «۱۳۹۲/۱۰/۲۳»

حادثه پلاسکو و سیل سیستان و مصائب مردم خوزستان سه مصداق بزرگ در این خصوص است. در ساعات اولیه حادثه پلاسکو قالیباف در متن حادثه بود و با وجود اعتراضات تیم حفاظت خود، نسبت به حضور در برخی صحنه های مستعد تکرار حادثه مصر بود. اما آقای آخوندی به عنوان یکی از مدیران اصلی دولت که در زمان سیل سیستان به چابهار سفر کرده بود، به 40 کیلومتر آنسوتر سفر نکرد و پرواز به سوی تهران را به حضور در بین آسیب دیدگان حادثه سیل ترجیح داد. قصه پردرد خوزستان نیز با حضور روحانی و معاون سازمان محیط زیست شدت بیشتری پیدا کرد.

رئیس‌جمهور در نشست مشترک کارگروه ملی مقابله با ریزگردها و شورای اداری که در استانداری خوزستان برگزار شد مشکلات خوزستان را به عذاب الهی نسبت داده گفت‌: در برخی روایات آمده «اگر معروف را زیر پا گذاشتید و منکر ترویج شد عذاب الهی نازل می‌شود. این اظهارات نیز از نقش اول شکل گیری این مشکلات رونمایی کرد تا بلکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم دهند و بی گناهی دولت بار دیگر اثبات شود!

دانا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا