روایت شهدای کربلای ایران، انصار امام حسین در فریدونکنار *8*(استقبال از اجلاسیه ۱۰ هزار شهید استان مازندران)

شهید قاسم میرزاباباپور

قاسم میرزاباباپور

نام پدر: رمضانعلی

تاریخ تولد:1344

منطقه عملیات: فاو

تاریخ شهادت:10/02/1365 

وصیت نامه شهید قاسم میزابابائیان

ان الذین آمنو و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله بااموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله اولئک هم الهائزون

همانا انان که ایمان آوردند و در راه پروردگارشان هجرت نمودند و با مال و جان خود جهاد نمودند برای آنها درجه بزرگی نزد خدا است و آنان از رستگارانند.

وصیت خود را آغاز می کنم در حالی که چه با چشم ظاهری بلکه با چشم دل و عمق وجودم راه و اهداف این راه را در نظر گرفته و با قلبی سرشار از عشق به این راه مقدس عازم میدان حق گشته و از اینکه در جبهه اسلام در جهت رضای معبودم گام می نهم بسی سرافراز و خشنودم و از خداوند منان خواستار آنم که در لحظه لحظه عمرم در این وادی سراسر عشق نیستم را بیش از پیش خالص برگرداند برای آخرتی که در انتظارم هست توشه برداشته باشم.

اری بدنیایی چشم دوخته ام که دیر یا زود به آن می رسم به آنجایی که عمل نیست و عدل الهی گریبانگیر روسیاهان و سفید دلان می شود و عذاب سخت الهی در پیش. ولی خوشحالم از اینکه با اراده خویش ارم رزمنده اسلام بودن را بر پیشانی خویش نصب کرده ام و با دست شستن از دنیای سراپا فریب ندای رهبر را لبیک گفته و از اینکه خداوند متعال رحمتش را شامل حالم نموده تا بار دیگر در خدمت زاهدان شب و شیران روز باشم. بسیار سرافراز و خشنودم. آری همان زاهدان و شیران گروهی در جوار رحمت الهی متنعمند و گروهی دیگر نیز در انتظار این فوز عظیم. گرچه الوده به گناهم و قلبم چرکین است و می دانم که اگر با چنین حالتی بمیرم از فزونی شرم در فردای قیامت نمی توانم سرم را در برابر پاکان بلند نموده و درخشندگی ستارگان مغرب را ببینم اما روشنی این امید در دلم خاموش نمی شود که در رحمت الهی باز است و هر سوخته دلی که خواهان بازگشت به فطرت پاک انسان باشد خداوند نیز راه سعادت را به او می نمایاند. لذا از عمق فریاد سر می دهم.

پروردگارا! تو خود بهتر از هر کس نقصان بندگان حقیرت را می دانی و به کرده هایشان آگاهی، تو را به اکمل‌های درگاهت قسم می دهم توفیق پاک شدن و توبه واقعی به همه از ره ماندگان بفرما. و همه را اشنا به مسائل شرعی و وظایف اسلامی خویش گردان تا از آزمایش های دنیا روسفید بیرون ایند. تا در قیامت حسرت و پشیمانی اندوه بر وجودشان کمتر طنین انداز باشد. شاید در جمع رستگاران مسکن گزینند.

ای امت اسلام امروز روزی است که دین محمد احتیاج به حمایت دارد و هر لحظه ندای هل من ناصرا ینصرنی از رگهای بریده بسیجیان جان به کف به گوش می رسد. بر شماست که در همه حال در صحنه حاضر بوده و چونان قبل حافظ خونهای گرانقدر عزیزان به خون تپیده باشید و گوش به فرمان رهبر بوده و سنگرها را خالی نگذارید که مسئولیت بزرگ تک تک ماست و باید حامل این مسئولیت تا سر منزل مقصد دو پیروزی نهان باشیم.

آری شرممان است که در این زندگی پر فریب دست از حسینیان بشوئیم و در صف یزیدیان قرار گیریم و ننگمان باد که پیکر به خون نشسته علمدارهای رشیدمان رابنگریم و پاره پاره شدن علی اکبرهای جوان و علی اصغرهای نوزاد را بدیده ببینیم ولی بر روی این خونها پا نهیم و دست در دست حوصله ها بگذاریم تا شاید به لذت حیوانی برسیم.

آری این ننگ است و خودم شخصا راضی نبوده و نیستم که نسبت به اسلام و انقلاب بی تفاوتند و خونهای شهدا را به باد تمسخر می گیرند در تشیع جنازه شهدا شرکت کنند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا