از مخالفخوانیهای بنیصدر و بازرگان تا خط قرمز احمدینژاد
به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، «وقتی پاستور رسیدم آقای احمدینژاد خیلی گرم استقبال کرد و گفتند شما اصلا نگران نباشید، من فردا از شما دفاع میکنم، شما به جای آمدن به اینجا باید میرفتید سر کارتان و وقت خود را برای این کارها هدر نمیدادید. دیدم آقای احمدینژاد اصلا در فضای استعفای من نیست. نامه را به ایشان نشان دادم و توضیح دادم که آقای حداد گفتهاند مصلحت نظام است که کنارهگیری کنم. آقای احمدینژاد گفتند من فرد دوم مملکت هستم، مصالح نظام را من بهتر میدانم یا نمایندگان تهران؟ الان لازم است که شما برای خدمت به بیمهشدگان تأمین اجتماعی آستین بالا بزنید و شبانهروز کار کنید، من هم حمایت میکنم. شما در این سنگر خدمت کنید. اگر امروز بر سر شما کوتاه بیاییم اینها فردا در رابطه با افراد دیگر مدعی میشوند. آقای احمدینژاد خیلی محکم برخورد کردند و من هم بعد از جلسه با آقای احمدینژاد همه وقایع را برای آقای حداد بازگو کردم و صراحتا گفتم که ایشان استعفای مرا نپذیرفتند.»
سطرهای بالا بخشی از گفتوگوی یک هفته نامه با سعید مرتضوی، مرد پرحاشیه این روزهای ایران است. داستان او و مدیریتش بر سازمان تامین اجتماعی و هدیههایی که از طریق این سازمان به برخی اعضای دولت دهم و عدهای نمایندگان مجلس داده است، تبدیل به داستان هزار و یک شب روزنامهها و رسانههای کشور شده است.
مرتضوی در سخنان خود به حمایت بی دریغ محمود احمدی نژاد اشاره میکند و با قاطعیت میگوید که کارهای او، مورد تایید شخص رئیس جمهور وقت بوده است. رئیس دولتی که معتقد بود، شخص دوم نظام است و بهتر از یک نماینده مصالح کشور را تشخیص میدهد، و البته پاک دست ترین و با عدالت ترین دولت را دارد.
خط قرمز؛ حاشیه احمدی نژاد
احمدی نژاد بارها و بارها در سخنان خود اعلام کرده بود که افراد نزدیک به او، خط قرمز هستند و هرکسی بخواهد از این خط قرمز عبور کند، با رئیس جمهور درافتاده است. رئیس دولتهای نهم و دهم، در پایان یکی از جلسات هیئت دولت، با اشاره به خط قرمز بودن کابینه گفته بود:«در واقع کابینه خط قرمزی است که اگر بخواهند به آن دستاندازی کنند، دیگر من باید وظیفهی قانونی خود را انجام دهم و این حتما به کشور آسیب میزند. نقطهای که من ببینم دیگر بخواهد آسیب جدی به کشور وارد شود، موظف هستم که کارها و مسائل را با مردم در جریان بگذارم و وظایف قانونی خود را انجام دهم،و امیدوارم به آنجا نرساند.»
همین سخنان بیانگر این معنا بود، که رئیس جمهوری که با شعار عدالت و مخالفت با رابطه بازی و خویشاوندسالاری به قدرت رسیده بود، اجازه هیچگونه برخوردی با نزدیکان خود را نمیداد.
قاضی مرتضوی که بعد از سال 88 و حوادث کهریزک از قوه قضائیه جدا و راهی دولت دهم شد، تنها فردی نبود که احمدی نژاد، سنگ آنها را اینگونه به سینه میزد بلکه بقایی، جوانفکر و حتی رحیمی از جمله افرادی بودند که رئیس جمهور وقت حاضر بود تمام حیثیت خود را به پایان آنان بگذارد.
در این میان اسفندیار رحیم مشایی، یا همان پیر و مراد احمدی نژاد و فرمانده جریان انحرافی، جایگاه ویژه نزد رئیس جمهور داشت. جایگاهی که حتی باعث شد، میان برادران احمدی نژاد اختلاف بیفتد و حتی حامیان دیروز شهردار تهران به مخالفان درجه یک او تبدیل شوند.
آیتالله مصباح یزدی که از سرسخت ترین موافقان محمود احمدی نژاد بود به دلیل همین اخلاق رئیس جمهور از او دل برید و گفت:« بهره هوشی این شخص به تصدیق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است، پس چگونه شیفته یک شخص عادی میشود؟ آن هم شیفتگیای که چنین حرکات نامعقولی از او سر بزند! یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰ درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابداً طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهائی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. یک وقت کسی اشتباهی میکند، آن وقت هرچه او اشتباه میکند، این فرد میآید و توجیه میکند! کسی که ده تا دوست دارد، ۹ تا دوستش را میگذارد کنار و کارهای دهمی را توجیه میکند! آیا این یک کار عاقلانه است که انسان دائماً به آن ۹ نفر اعتراض کند و حتی یک بار هم به آن دهمی اعتراض نکند؟»
بدین ترتیب رفتار احمدی نژاد باعث شد که دولت او تبدیل به یکی از حاشیه ساز ترین دولتها شود و افراد نزدیک به رئیس جمهور هرکدام زمینه ساز یک حاشیه شوند. حاشیههایی که به ویژه در دولت دوم او زمینه ناراحتی بسیاری از مردم را به وجود آورد.
احمدی نژاد، مشایی، رحیمی، مرتضوی، بقایی و … تمام کسانی بودند که دهه 80 ایران را تبدیل به دهه حاشیه سازی دولت مردان تبدیل کردند، که تا به امروز و در دولت جدید نیز شاهد این حواشی هستیم.
در کنار احمدی نژاد و نزدیکانش، در دولتهای گذشته نیز شاهد حواشی از این جنس بودیم که یا خود رئیس جمهور یا افراد نزدیک به آنان زمینه این حواشی را فراهم میکردند.
بازرگان؛ دولت حاشیهها
دولت موقت مهندس بازرگان، که اولین دولت رسمی پس از انقلاب ایران محسوب میشد، از جمله حاشیه سازترین دولتهای تاریخ جمهوری اسلامی بود. درگیری با نیروهای انقلاب، مخالفت با تسخیر لانه جاسوسی از جمله این حواشی بود.
دولت موقت که از نیروهای ملی و مذهبی تشکیل میشد،تنها توانست 275 روز حکومت کند و پس از آن مجبور به استعفا شد و پس از آن بسیاری از اعضای دولت از جمله امیر انتظام« معاون نخست وزیر» راهی زندان شدند. بسیاری معتقد هستند که مهندس بازرگان نقش بسیاری در به حاشیه رفتن دولت موقت داشته است. البته در این میان هم عدهای مخالفان دولت موقت را زمینه ساز تمام حواشیها میدانستند.
بنی صدر؛ اختلاف با همه
اما اولین رئیس جمهور ایران خود به اندازه یک دولت، برای کشور حاشیه ایجاد کرد. ابوالحسن بنی صدر، که با رای قاطع مردم به قدرت رسیده بود، اعتقاد داشت، نفر دوم کشور است و باید امور در اختیار او باشد و قوای دیگر در کار دولتش کارشکنی نکنند.
بنی صدر در جریان ریاست جمهوری کوتاهش با مجلس و قوه قضائیه و اعضای حزب جمهوری اسلامی درگیریهای فراوانی داشت تا سرانجام با رای مجلس و حکم امام از سمت خود برکنار شد. اولین رئیس جمهور ایران هم اکنون در فرانسه زندگی میکند. بدون شک بنی صدر را میتوان پرحاشیه ترین رئیس جمهور ایران در 35 سال انقلاب اسلامی ایران دانست.
اختلاف رئیس جمهور و نخست وزیر
اختلافهای رئیس جمهور و نخست وزیر را میشود، مهم ترین حاشیه سیاسی ایران پس از دولت بنی صدر دانست. حضرت آیتالله خامنهای که با رای قاطع مردم به ریاست جمهوری انتخاب شده بودند، ولایتی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کردند، که این انتخاب با مخالفت مجلس روبرو شد و پس از کش و قوسهای فراوان، میرحسین موسوی از سوی رئیس جمهور با نظر مساعد مجلس، ریاست دولت و پست نخست وزیری را به عهده گرفت.
این اختلاف به حدی بود که حضرت آیتالله خامنهای در دور دوم ریاست جمهوری خود تصمیم گرفتند، فرد دیگری را به عنوان نخست وزیر معرفی کنند، که این کار با مخالفت مجلس و امام خمینی روبرو شد تا مردم بازهم شاهد معرفی میرحسین موسوی به عنوان نسخت وزیر شوند. اختلاف سلیقه رئیس جمهور و نخست وزیر در چینش کابینه نیز بسیار تاثیر داشت و میر حسین با توجه به نزدیکی به جریان چپ به ویژه در دولت دوم سعی کرد نیروهای راست را کنار بگذارد و یک دولت چپ را تشکیل دهد.
بسیاری از اعضای راست گرای دولت موسوی از جمله ناطق نوری، عسگراولادی و توکلی با توجه به این اختلافها از سمت خود استعفا دادند. این اختلافها زمینه ساز ایجاد حواشی بسیاری برای کشور شده بود.
هاشمی رفسنجانی؛ بیحاشیه ترین رییس دولت
دولت هاشمی و اعضای آن را میتوان بی حاشیه ترین دولت تاریخ ایران دانست. هاشمی که پس از پایان جنگ به قدرت رسیده بود، سعی کرد تمام حواس دولت خود را معطوف به بازسازی کشور کند و همانطور که خود گفته بود، به تنهایی بار سیاست کابینه را به دوش میکشید. شاید تنها حواشی دولت او مربوط به استعفای سیدمحمد خاتمی از وزارت ارشاد، با فشار جناح راست و معرفی نشدن وزرای چپ در دولت دوم سازندگی به مجلس تماما راستگرای چهارم بود.
هاشمی، حاشیه برای دولتی که با نام سازندگی به سر کار آمده بود را به ضرر کشور و منافع ملی میدانست به همین جهت سعی کرد مردان دولتش با حواشی کمتری به کار خود ادامه دهند.
سید محمد خاتمی؛ وزرای حاشیه ساز
با پیروزی سید محمد خاتمی در جریان انتخابات دوم خرداد سال 76، بازهم شاهد بازگشت حاشیه به دولت بودیم. خاتمی که خود به تنهایی فردی آرام و بدون حاشیه بود، با توجه به فضای بوجود آمده، در کابینه خود از افرادی استفاده کرد که زمینه ایجاد حاشیههای فراوانی را برای دولت او فراهم کردند.
عطالله مهاجرانی و عبدالله نوری از جمله این افراد بودند. سیاستهای فرهنگی مهاجرانی و اختلاف عقیدههای فراوان او با جناح راست و شهر قم، زمینه ساز اختلاف دیدگاه فرهنگی میان دولت، مجلس پنجم و حوزههای علمیه شده بود. مجلس و حوزهها به دولت فشار میآورند که مهاجرانی را برکنار کند. حتی مجلس پنجم دست به استیضاح وی زد، اما سخنوری مهاجرانی و دفاع جانانه او از برنامههای خود، نمایندگان را قانع کرد تا وی همچنان بر قدرت باقی بماند. اما تداوم سیاستهای باز فرهنگی زمینه ساز فشارهای بر دولت شد و تاجایی ادامه داشت که مهاجرانی مجبور شد از سمت خود استعفا بدهد و احمد مسجد جامعی جایگزین او شود.
عبدالله نوری دیگر وزیر دولت خاتمی بود که زمینه ساز حواشی زیادی برای دولت دوم خرداد شد. نوری با انتصاب تاج زاده به عنوان معاون سیاسی وزارت کشور و آزاد کردن تجمعات سیاسی زمینه مخالفت فراوان جناح راست را با خود به وجود آورد. این حواشی باعث شد که وزیر روحانی دولت خاتمی به مجلس فراخوانده شود و پس از یک جلسه داغ توسط نمایندگان مجلس استیضاخ و از کار برکنار شد. نوری به از آن به شورای شهر رفت و و روزنامه خرداد را منتشر کرد، که انتشار همین روزنامه، موجب شد که تا وزیر سابق کشور، راهی زندان اوین شود.
مصطفی معین، محمدعلی ابطحی و خرم را میشود دیگر حاشیه سازان دولت اصلاحات دانست.
بدین ترتیب مشخص میشود که تمام دولتهای ایران به واسطه رئیس دولت یا افراد نزدیک به رئیس جمهور زمینه ساز حاشیه سازی برای کشور شدهاند و بسیاری به آینده چشم دوختهاند تا ببیند دولت روحانی چگونه در این راه قدم خواهد گذاشت. رئیس جمهور روحانی در این مدت سعی کرده است که دولت خود را با کمترین حاشیه مدیریت کند و اجازه ندهد حاشیهها بر دولت او غلبه کند.