ادعای «امالقرا»یی جهان اسلام و عجز در اجرای مناسک ۳ روزه!
بصیر، هنگامیکه به طور جدی مسئولیت اداره مملکت به عهده انسان قرار دارد یکی از نخستین سوالها این است که حوزه مسئولیت ما آیا به مرزهای جغرافیاییمان محدود میشود یا اینکه تمامی جهان اسلام را شامل میشود.
در حالیکه عربستان و دولت آلسعود خود را از گذشته تا کنون «امالقرای» جهان اسلام میداند و البته چیزی جز ادعای واهی نیست، تلاش داریم تا با برشمردن اجمالی ویژگیها و شرایط این موضوع بسیار مهم دلایلی در رد این ادعا بیاوریم.
بر این اساس امالقرا دارای چندین ویژگی است که مهمترین آن قبول واحد بودن امت اسلام است، در اینجا وقتی از امت اسلام نام برده میشود به زمان و مکان، نژاد و یا سرزمین خاصی اشاره ندارد و به موضوع مهم «امت» اشاره میکند، یعنی مردمی که دارای جهت، انسجام و حرکت با هدایت به سوی هدف هستند.
یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای شرایط احراز امالقرا هدایت امت از سوی ولی و امام است، بر اساس آموزههای دینی، هدایت امت از سوی لایقترین فرد برای رهبری باشد این رهبر اختصاص به هیچ قوم و نژاد، ماکان و سرزمینی ندارد.
بنابراین کشوری میتواند امالقرای جهان اسلام باشد که دارای رهبری شود که در حقیقت لیاقت رهبری را داشته باشد، در واقع برای امالقرا شدن ملاک اصلی ولایت است، به عبارت دیگر اگر کشوری داعیه «امالقرا» بودن را دارد باید سطح رهبری خود را از مرزهای جغرافیاییاش افزایش دهد و این صفت ارث هیچ قوم و گروهی نیست.
بر اساس این یادداشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با وجود رهبری امامخمینی(ره)، ایران امالقرای جهان اسلام شد و بر ایشان وظیفه بود که جهان اسلام را رهبری کند و بر امت وظیفه بود ولایت ایشان را برگزینند، در واقع رهبری امامخمینی برای تمام امت بود.
در این یادداشت به دیگر شرایط امالقرا که نشان از نفوذ کشور در امت اسلامی دارد اشارهای نمیکنیم اما اگر امروز بخواهیم این شرایط را با ویژگیهای دولت آلسعود مقایسه کنیم، کاملا به نتیجه عکس آن میرسیم.
پادشاهی که توان رهبری یک مناسک ۳ روزه را در منطقهای به نام منا را ندارد چگونه میتواند رهبر جهان اسلام و کشورش «امالقرا» باشد.
کشوری که بر روی مسلمانان یمن در ماه مبارک رمضان که یکی از ماههای حرام الهی است آتش میکشد و آنجا را به خاک و خون میکشاند چگونه میتواند از تمامیت ارضی امالقرا که یکی از شرایط اصلی احراز صلاحیت مدعیان این موضوع است باشد.
پادشاهی که در غل و زنجیر شیطان بزرگ قرار دارد چگونه میتواند در برابر آن مستکبر ظالم از منافع جهان اسلام دفاع کند و رهبر امالقرا نام بگیرد و چندین دلایل مستند دیگری که همگی نشان از ضعف مفرط حاکمان سعودی دارد.
حاکمانی که فقط به دنبال شخصیتسازی و رسیدن به اهداف دنیوی خود با نام «امالقرا» هستند و حتی توان به اجرا درآوردن یک مراسم مذهبی و دینی را ندارند.
در هر حال باید به این نکته مهم توجه شود که رهبری جهان اسلام بر مبنای اصل ولایت فقیه است و فقیه کسی است که به پیامبر گرامی اسلام در علم، عمل، تقوی و … نزدیکتر است حال پادشاه کشوری را که در یک پیاله با اوباما رئیسجمهور آمریکا مشغول به نوشیدن شراب میشود چگونه میتوان خادمالحرمین نامید.