معدنچیان اشهد می‌خواندند و وارد معدن می‌شدند!

شش روز از فاجعه بزرگ انفجار معدن يورت آزاد شهر گذشته‌است و امدادگران همچنان براي كشف اجساد معدنچيان گرفتار شده تلاش مي‌كنند. هر روز كه مي‌گذرد، روايت‌هاي تازه‌اي از بخت سياه معدنچيان روايت مي‌شود و در حد همان روايت باقي مي‌ماند. ظهر روز چهارشنبه، ۱۳ ارديبهشت ماه بود كه خبر حادثه در صدر خبرهاي قرار گرفت. تاكنون جسد ۲۲ معدنچي خارج شده، ۸۰ نفر مجروح و تلاش براي خارج كردن جسد ۳۵ معدنچي ديگر در جريان است.

غلامحسين ميردار، مردي است كه دو پسرش در قعر معدن جان باختند و پيكر دامادش هنوز از آوار خارج نشده است. او حالا كه زبان به گلايه گشوده توقع دارد كسي پيدا شود و به حرفش گوش كند:«چرا معدن هيچ راهي براي تهويه نداشته، چرا كسي نمي‌خواهد قبول كند تهويه و ايمني كارگاه مشكل داشته‌است. چرا ايجاد جرقه توسط كارگر را عامل ايجاد انفجار مي‌دانند و مي‌خواهند از مسئوليت خودشان فرار كنند؟ اگر دستگاه تهويه يا دستگاه ميزان گاز داخل تونل كار گذاشته بودند، حالا من عزادار سه عزيزم نبودم.»

غلامحسين ۷۰ ساله است و توان كار كردن ندارد. نگاه دو دختر و عروس و نوه‌هايش حالا به دست‌هاي كم‌توان او دوخته شده است. پسرانش عصاي دستش بودند كه جسد بي‌جانشان هنوز در سردخانه است. غلامحسين مي‌گويد تا وقتي كه جسد دامادش از معدن سياه خارج نشود، پسرانش را به خاك نمي‌سپارد. او اميدي هم به خسارتي كه دولت مي‌خواهد بدهد ندارد. با گلايه مي‌گويد:«هر چقدر هم دولت به ما پول دهد، آيا پدر نوه‌هاي من برمي‌گردد؟ آيا عصاي دستم كه پسرهاي من بودند، برمي‌گردند؟ يك نفر پيدا شود و بگويد كه چرا مديران حقوق‌هاي نجومي مي‌گيرند و جوانان ما جانشان را اين طور از دست بدهند. مديران يك به يك‌به اينجا مي‌آيند، مانده‌ام كه تا حالا كجا بودند. مي‌آيند، داخل يا كنار معدن عكس يادگاري مي‌گيرند و به دنبال كار خودشان مي‌روند. البته اينجا وعده‌اي غذا هم مي‌خورند كه با غذاي كارگراني كه در حال آوار‌برداري هستند، فرق مي‌كند. فرقش در بهتر بودن غذاي آنها‌ست.

معدنچيان اشهد خود را مي‌خواندند و وارد مي‌شدند

مهدي سوسرايي هم يكي از معدنچياني است كه مثل داماد غلامحسين در قعر معدن گرفتار شد. مهدي ۱۲ سال قبل در معدن شروع به كار كرد و پايه حقوقش ۸۵۰ هزار تومان بود. مهدي حقوق ناچيزش را هم سر ماه نمي‌گرفته‌است. سال قبل بعد از شش هفت ماه جان كندن در قعر معدن فقط ۲۰۰ هزار تومان حقوق گرفته بود. يكي از بستگانش به «تسنيم» گفته‌است: «مدتي قبل بود كه انگشت بچه‌اش دچار حادثه شد. وقتي طفل را به بيمارستان برده بود، تازه فهميد مهر اعتبار دفترچه‌اش هم اعتبار ندارد، چراكه كارفرما هر ماه ۱۰ روز حق بيمه‌اش را واريز كرده بود.»
ابراهيم، دو نفر از بستگانش را در حادثه از دست داده است. گلايه‌هاي او هم درد همه معدنچيان است. مي‌داند كه وضع رسيدگي به معدنچيان وخيم بوده با اين حال هر‌كس كه قدم به داخل معدن مي‌گذاشت از درد ناچاري بود. او مي‌گويد:« معدنچيان هر روز صبح اشهد خود را مي‌خواندند و وارد تونل مي‌شدند. وقتي كه گاز نشت پيدا مي‌كرد، داخل تونل همه تذكر مي‌دادند، اما گوش شنوايي پيدا نمي‌شد. به جاي حل كردن مشكل، كارگران را تهديد به اخراج مي‌كردند.

معدنچي‌اي كه براي خريد نان پول نداشت

حسن عليخاني، يكي از معدنچياني است كه از حادثه جان سالم به در برده اما كتفش شكسته، عصب چشمش آسيب‌ديده، سرش هم جراحت برداشته و زانويش هم آسيب‌ديده است. حسن ۳۶ ساله است و صاحب همسر و فرزند. او ۱۲ سال از عمرش را در معدن جان كند. آخرين حقوقش ۸۰۰ هزار تومان بود كه آن را با ماه‌ها تأخير دريافت مي‌كرد. ۱۲ سال را در معدن جان كند، اما برايش شش سال بيمه رد كردند. حسن حالا در بيمارستان مطهري گنبد كاووس تحت درمان قرار دارد. مادرش كه اين روزها مشغول پرستاري از اوست، رنج معدنچيان را به خوبي مي‌داند و از شرمساري آنها مقابل خانواده‌هايشان با خبر است. او مي‌گويد:«‌به قدري حقوقشان عقب مي‎افتاد كه براي هزينه نان نيز پول نداشت و بارها از من پول مي‎گرفت تا شرمنده زن و فرزندش نباشد. معدنچيان به وضع موجودشان اعتراض كردند، اما آنها را با كتك متفرق كردند. حسن ۱۰ روز قبل از حادثه به مسئولان معدن نشت گاز را هشدار داده بود، اما به جاي رفع مشكل او را ۱۰ روز از كار معلق كردند، تنها چيزي كه براي اين دولت اهميت ندارد، جان كارگران است.

معدنچيان باتري چراغ كلاه را خودشان مي‌خريدند

‌جوان‌ ديگري مي‌گويد كه برادرش هنوز در قعر معدن گرفتار شده است. او هنوز چشم به سياهي در معدن دوخته و چشم انتظار خبري است كه اندوه بي‌پايان او را فرجام بخشد. زبان كه به حرف زدن باز مي‌كند، چيزي جز گلايه ندارد.«‌برادرم دو سال در معدن جان كند و ۱۱ ماه از حقوق۸۰۹ هزار توماني‌اش هنوز وصول نشده است. كار كردن در معدن خودكشي است. برادرم به من گفته بود كه به وضع وخيم معدن اعتراض كرده بود، اما به جاي رفع اشكال يك هفته او را اخراج كردند و بعد از او تعهد گرفته بودند كه ديگر اعتراض نكند. جالب است بدانيد كه‌ باتري چراغ كلاه و ديگر وسايل ايمني را خودشان تهيه مي‌كردند و بيشتر كلاه‌هاي ايمني‌شان شكسته و فرسوده بود. مسئولان معدن از فروش ذغال‌سنگ‌ها، پول‌هاي خوبي به جيب مي‌زدند، آن وقت وضع كارگرانش را ببينيد!

ريزش آوار امداد را كند كرده است

حسينقلي قوانلو، رئيس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گلستان درباره آخرين عمليات امداد گفت: مشكل اصلي رسيدن به محل ريزش معدن است كه اين ريزش عمليات امدادرساني را كند كرده است. براي تسريع در روند امدادرساني مسير جديدي از تونل شماره دو ايجاد شده تا با احداث چاه شيب‎دار دستيابي به محل حادثه از تونل دوم ميسر شود. اميدواريم مسير ايجاد شده براي رسيدن به محل حادثه نتيجه مناسبي داشته باشد. البته در صورتي كه مجدداً ريزش نداشته باشيم، رسيدن به محل انفجار و خارج كردن محبوس‎شدگان معدنكار سرعت مي‎گيرد. در حال حاضر هم حجم آوار ايجاد شده بسيار بالا است، از اين رو تعيين زمان براي اتمام عمليات آواربرداري و رسيدن به محل وقوع انفجار قابل‌پيش‎بيني نيست./ر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا