خاطره مرحوم مرتضایی فر از حادثه تروریستی منافقین در نمازجمعه ۲۴ اسفند سال ۶۳

بصیر،برگزاری نمازجمعه‌ی تهران همواره با یک اسم عجین بوده است؛ «محمود مرتضایی‌فر». با این‌که در سال‌های نهضت امام یکی از فعالین بود اما بیشتر مردم، اولین چهره‌ای که از او به یاد دارند، مردی میان‌سال است که مجری برنامه‌ی‌ ورود حضرت امام به ایران بود. همان‌که اولین‌بار برای تأیید سخن امام، تکبیر گفت و این سنت را رایج کرد. تصویر دیگری که از مرتضایی‌فر به یاد مانده است، به‌عنوان مجری نمازجمعه‌ی تهران است. حتی بسیاری او را تنها با سمتی که مرحوم حاج احمدآقا به او داد، می‌شناسند؛ «وزیر شعار». اگرچه چند سالی است که جای او در جمع ما خالی است، اما خاطرات ناب او منحصربه‌فرد است؛ حتی اگر غبار سال‌ها فاصله، بر آن نشسته باشد. آنچه در پیش روی شماست، بخشی از مصاحبه‌ای کوتاه است با او که به بهانه‌ی سالروز انفجار بمب در نماز جمعه تهران، تقدیم می‌گردد:

یکی از برجسته‌ترین روزهای حضور آیت‌الله خامنه‌ای در نمازجمعه‌ی تهران، روز انفجار بمبی در زمین چمن بود. از آن روز برای‌مان بگویید:
آخرین جمعه‌ی سال ۶۳ بود. روز پنج‌شنبه صدام اعلام کرده بود که فردا نمازجمعه‌ی تهران را منفجر می‌کنیم و این بین مردم پیچیده بود. برخلاف معمول که جمعه‌ی آخر سال به‌علت گرفتاری‌های روزهای پایانی سال، کمی خلوت‌تر است، جمعیت موج می‌زد. مردم عاشق و انقلابی تهرانی بدون توجه به تهدیدات صدام، کودکان خردسال خود را نیز به همراه آورده بودند.
این نمازجمعه نیز به مانند دیگر نمازهای جمعه با حضور پرشور و انقلابی مردم در ساعت مقرر با قرائت قرآن آغاز شد و مردم در صفوفی منظم نشسته بودند، با این تفاوت که به این مسأله علم داشتند که ممکن است شهید شوند.
رهبر انقلاب اسلامی که خطیب نمازجمعه‌ی تاریخی سال ۶۳ بودند، در حال ایراد خطبه‌ها بودند که انفجار صورت گرفت. من یک لحظه به اشتباه فکر کردم که منافقان ایشان را هدف قرار داده‌اند که خوشبختانه این‌طور نبود. موج و حرارت انفجار به جایگاه هم رسید، ولی خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید. با وجود این‌که صدای انفجار بسیار بلند بود و بر تمام فضای دانشگاه اثر گذاشته بود اما ایشان مکان سخنرانی را ترک نکردند. ایشان در عین حال اصرار داشتند که به صحبت خود ادامه دهند. من هم می‌ترسیدم مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ایشان هدف سوءقصد قرار گیرند.
نمازگزاران با صلابت هرچه بیشتر و بدون هیچ وحشتی با مشت‌های گره کرده، شعار «الله اکبر» را سر می‌دادند. از ایشان خواهش کردم اندکی به کنار جایگاه بیایند تا من مردم را به آرامش دعوت کنم؛ البته هدف دیگری هم داشتم. از قبل می‌دانستم که امام خمینی(ره) تمامی نمازهای جمعه تهران را به‌طور مستقیم از طریق رادیو گوش می‌کردند و اگر مشکلی هم بود تذکر می‌دادند. آن روز هم که این اتفاق افتاد، احساس کردم الآن امام(ره) گمان می‌کنند که حتماً برای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اتفاقی افتاده است. سریعاً در جایگاه قرار گرفتم و سه‌بار این جمله را بیان کردم که: «لطفاً توجه کنید! رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران، هم‌اکنون به خطبه‌های عالمانه‌ی خود ادامه می‌دهند.» این سخن علاوه‌ بر این‌که آرامش را به نمازگزاران برگرداند، در واقع به امام(ره) هم این پیام را رساندم که آقا سالم هستند.
نکته‌ی خیلی جالب در این خصوص این بود که چنین حادثه‌ای، حتی در صدای آقا هم تأثیری برجای نگذاشت و ایشان با صلابت همیشگی و با همان عظمت، ادامه‌ی خطبه‌ها را ایراد کردند؛ به‌نحوی که ظاهراً هیچ اتفاقی نیفتاده است. مردم هم از جای خود تکان نخوردند و نمازجمعه برگزار شد.
در این حادثه ۱۴ نفر به شهادت رسیدند. بعدها خانواده‌شان گفتند برخی از آن‌ها صبح به بهشت زهرا رفته بودند و از مجروحین در بیمارستان عیادت کرده بودند و با غسل شهادت به نماز آمده بودند.
حادثه‌ی بمب‌گذاری در نمازجمعه‌ی اسفندماه سال ۶۳ یکی از فتنه‌های آمریکا بود که مردم ما را به وحشت بیندازد تا دست از حمایت خود از امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران بردارند اما می‌بینید که امروز با وجود گذشت سال‌ها از این حادثه‌ی تلخ، هنوز استکبار جهانی به‌وسیله‌ی دست‌نشانده‌های خود که منافقین هستند نتوانسته به هدف خود دست‌یابد.

خدمت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا