آیا واقعا باید از ربات ها بترسیم؟

بصیرنیوز، اواخر ژانویه ۲۰۱۷ (اوایل بهمن ۱۳۹۵) ایلان ماسک، بنیان گذار شرکت های اسپیس ایکس، تسلاموتورز و Open AI از توسعه نوعی «توری نورونی» خبر داد که قادر است مغز انسان را به یک رابط رایانه متصل کند. این توری نورونی به انسان اجازه خواهدداد با ماشین ها همزیستی کند و به این ترتیب مستقیما از طریق مغز به سیستم پردازنده رایانه متصل شود بدون اینکه به یک رابط فیزیکی نیاز باشد.

 آیا واقعا باید از ربات ها بترسیم؟ (اسلایدشو)
ماسک در تشریح این سیستم رایانه- انسان توضیح می دهد که این توری نورونی به مردم کمک خواهدکرد که به گربه خانگی هوش مصنوعی (AI) تبدیل نشوند. سال ۱۳۹۴/ ۲۰۱۵ ماسک شرکت Open AI را با هدف «استفاده از هوش مصنوعی به نفع بشریت» بنیان نهاد و هم اکنون در شرکت تسلاموتورز مشغول توسعه خودروهای خودرانی است که بر پایه AI عمل می کنند.
با وجود این، او به عنوان یکی از مخالفان سرسخت هوش مصنوعی شناخته می شود. به طوری که، اوایل سال ۲۰۱۵ (زمستان ۱۳۹۳) به همراه بیل گیتس بنیان گذار مایکروسافت و فیزیکدان معروف استفان هاوکنیگ (که از AI برای صحبت کردن بهره می گیرد) از این فناوری به عنوان تهدیدی برای جامعه بشری یاد کرد و در توییتی هوش مصنوعی را با «احضار شیطان» برابر دانست.
اکنون این پرسش مطرح می شود که این ترس از هوش مصنوعی به ویژه در مورد کسی که خود یکی از پیشگامان توسعه آن به شمار می رود از کجا ناشی می شود؟ شاید از فیلم هایی چون «۲۰۰۱؛ یک ادیسه فضایی»، «من، ربات»، «کلوسوس؛ پروژه فوربین» و «بازی های جنگ» که در همه آنها یک ابررایانه ابرهوشمند زمام قدرت را در دست می گیرد و انسان ها را در حد یک «برده» تنزل می دهد یا به تعبیر بنیان گذار تسلاموتورز آنها را به «گربه خانگی» تبدیل می کند. شاید هم، چون خود ماسک از واقعیت پشت پرده سوءاستفاده های احتمالی  از AI با اهداف تجاری یا سلطه گرانه آگاه است تا این حد، از آینده این فناوری واهمه دارد.
آیا واقعا باید از ربات ها بترسیم؟ (اسلایدشو)
این سوال که «آیا ماشین می تواند فکر کند؟» از سپیده دم شکل گیری علوم رایانه ای ذهن انسان را درگیر کرده است. آلن تورینگ، پدر رایانه های امروزی در ۱۳۲۹/ ۱۹۵۰ پیشنهاد داد که ماشین (ربات و رایانه) می تواند همانند کودک فکر کند و جان مک کارتی، مخترع زبان برنامه نویسی LISP در سال ۱۳۳۴/ ۱۹۵۵ اصطلاح «هوش مصنوعی» (Artifical Intelligence) را ثبت کرد.
پس از آن، پژوهشگران هوش مصنوعی در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی (۴۰ و ۵۰ خورشیدی) استفاده از رایانه ها را برای تشخیص تصاویر و همچنین ترجمه و درک زبان های مختلف آغاز کردند و این گونه، جریانی فکری که بیان می کرد رایانه ها سرانجام روزی قادر خواهندبود توانایی صحبت کردن و فکرکردن را به دست آورند و رفتاری شرورانه بروز دهند به فرهنگ عمومی جوامع راه یافت. سینما نیز در تقویت این ربات هراسی با هوش مصنوعی هراسی نقش پررنگ و انکارناپذیری ایفا کرد.

بترسیم یا بهره ببریم؟

بیل گیتس و پیروانش دیدگاه عقلانی تری دارند و برای توجیه ترس از هوش مصنوعی به این برهان متوسل می شوند که اولا، نبودن قوانین مدون در استفاده از هوش مصنوعی، می تواند راه را برای سوءاستفاده افراد سوجود و  منفعت طلب هموار کند.
ثانیا، توسعه این فناوری بسیاری از انسان ها را از داشتن شغل محروم خواهدکرد زیرا قادر است کارها را با هزینه پایین تری انجام دهد. اما نگاه افرادی چون ماسک فراتر می رود. به طوری که بنیان گذار اسپیس ایسک معتقد است هوش مصنوعی خود به تنهایی قادر است بر انسان مسلط شود و او را اسیر فرامین خصمانه و شیطانی خودش کند. همین نگاه سبب شده است که انتشار خبرهایی چون پیروزی الگوریتم آلفاگو و نسخه ارتقایافته اش، مستر (پی)، محصول «دیپ مایند گوگل» در برابر قهرمانان جهانی بازی باستانی گو به «شکست خوردن انسان در برابر هوش مصنوعی» تعبیر شود تا ترس از این فناوری بین مردم بیش از گذشته قوت گیرد.
آیا واقعا باید از ربات ها بترسیم؟ (اسلایدشو)
از آنجا که پیشگیری همیشه بهتر از درمان است ماه قبل، کارگروه امور حقوقی پارلمان اروپا قانون «سوییچ های کشتن ربات ها در مواقع ضروری» را تصویب کرد تا اروپا برای ورود به عصر انقلاب رباتیک آماده شود بی آنکه اجازه دهد ربات ها در برابر شهروندان اتحادیه اروپا دست به شورش بزنند.
هر چند این قانون به تازگی از مجاری حقوقی رسمی عبور کرده است اما اتفاق تازه ای نیست. در حقیقت، ایزاک آسیموف، نویسنده شهیر رمان های علمی تخیلی، سال ۱۳۲۱/ ۱۹۴۲ در داستان کوتاهی با عنوان «طفره» به پیش نویس قوانین برای استفاده ایمن از ربات ها اشاره کرده بود. قوانین که سال ۱۳۲۹/ ۱۹۵۰ در رمان «من، ربات» شکلی منسجم گرفت و به سه قانون آسیموف شهرت یافت. این سه قانون می گوید:
•    یک ربات به هیچ وجه نباید سبب آسیب رسیدن به یک انسان شود.
•    یک ربات باید از دستوراتی که اپراتورش فرمان می دهد اطاعت کند مگر اینکه این دستورات در تضاد با قانون اول باشند (به انسان آسیب برسانند).
•    یک ربات باید از وجود خودش محافظت کند مگر اینکه با قوانین اول و دوم در تضاد باشد (در صورتی که احساس کرد به انسان آسیب می رساند خودش را نابود کند).
هرچند این قوانین ظاهرا در حوزه علمی تخیلی قرار می گیرند اما امروزه رعایت آنها در استفاده از ربات ها اهمیت بسیاری پیدا کرده است. به طوری که، اگر این سه قانون رعایت شود ربات و در سطح کلان، هوش مصنوعی نمی تواند به انسان صدمه بزند.

ربات هراسی چیست؟

ربات هراسی (Robophobia) نوعی اختلال ناشی از اضطراب است که طی آن، فرد از انواع ربات، نرم افزارهای هوش مصنوعی، فیلم ها و سریال های با موضوع ربات یا هوش مصنوعی، آزمایشگاه های رباتیک، اسباب بازی های رباتیک، پهپادها (ربات های پرنده)، خودروهای خودران، خودروها و هواپیماهای کنترل از راه دور، شیرهای خودکار، قطارهای بدون راننده، کارواش های خودکار و دستگاه های پزشکی رباتیک به شدت می ترسد.
آیا واقعا باید از ربات ها بترسیم؟ (اسلایدشو)
افراد مبتلا به ربات هراسی از قرار گرفتن در موقعیت هایی که به نوعی آنها را در معرض این دستگاه ها و رایانه ها قرار می دهد اجتناب می کنند.

بر پایه کتاب «هراس ها: رساله نظریه و درمان» با ویرایش گراهام دیوی از دانشگاه ساسکس انگلستان، بین ۱۰ تا ۲۰ درصد مردم سراسر جهان از ربات هراسی رنج می برند و با وجود اینکه بسیاری از این افراد در مرحله حاد این اختلال قرار دارند فقط درصد کمی از آنها انواع مختلفی از درمان را دریافت می کنند.

براساس فرهنگ لغات انگلیسی آکسفورد، اولین استفاده از اصطلاح «رایانه» (کامپیوتر) به سال ۱۶۱۳ باز می گردد. این واژه در مورد فردی استفاده می شد که شغلش حساب کردن یا محاسبه کردن بوده است. براساس فرهنگ لغات ریشه شناسی آنلاین، از ۱۸۹۷ معنی رایانه از فرد به ماشین انتقال پیدا کرد و مفهوم «ماشین محاسباتی» یافت. از سال ۱۹۴۵ هم به معنی امروزی اش یعنی «دستگاه الکترونیکی دیجیتال قابل برنامه نویسی» به کار رفت.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا