سیاستی عین دیانت!
بصیر، این عده تصور می کنند که یک رجل سیاسی با ورود به صحنه سیاست و مدیریت کلان کشور ناگزیر است از یکسری اصول اخلاقی چشم پوشی کند تا بتواند چرخه مدیریت جامعه را بنحو احسن بچرخاند.
با این منطق است که مشاهده می شود عده ای با سر کار آمدن در رأس اداره جامعه ای، از بسیاری اصول اخلاقی مسلّم و مقبول میان افراد جامعه دست می کشند و توجیه این کارشان این است که اصول اخلاقی در عرصه سیاست غیر از اخلاق متعارف است. و این ادعایی بیش نیست و جز آنچه در صدر سخن از زبان ایشان گفته شد دلیلی ندارد؛ بر فرض دلیلی نیز بر آن بیاورند این نظر و این شیوه عملکرد سیاسی خلاف سیره اخلاقی بزرگ سیاستمدار اسلام یعنی امام علی علیه السلام در عرصه سیاست است.
حضرت علی علیه السلام از زمانی که پا در صحنه سیاست گذاشت هماره به اصول اخلاقی پایبند بود. و برای پیروزی بر رقیب چه در عرصه پیکار و چه در عرصه حکومتداری از خط قرمزهای اخلاقی عبور نکرد.
سیاست با محوریت اخلاق
با مروری بر زندگی سیاسی امام علی صلوات الله علیه می توان در عقیده و عمل اخلاق محوری را در اعمال سیاسی ایشان بصورت شفاف مشاهده کرد. افزون بر اینکه حضرت کارگزان حکومتی خویش را به رعایت اخلاق در امور مملکت داری سفارش می کردند.
امام خطاب به جامعه سیاست زده خود، این جمله را فرمود: اریتکم کرائم الاخلاق من نفسی.[1] من کرامت های اخلاقی را به شما نمایاندم.
آنچه اخلاق گرایی امام را در سیاست تمایز می بخشد، این ویژگی است که رفتار سیاسی او از دو سو، دل در گرو اخلاق داشت: از یک سو اهدافی اخلاقی را پی می گرفت و از سوی دیگر راه دستیابی به این اهداف را بر زیر ساخت های اخلاقی تحکیم می بخشید. به سخن دیگر هم هدف ها و هم روش های دستیابی به آنها ماهیتی اخلاقی داشتند.[2]
در درگیری های داخلی و آشوب های زمان زمامداری و پیمان شکنی ناکثین و قاسطین حضرت می توانست خواسته ای نامشروع طلحه و زبیر ها را برآورده کند و یا معاویه را بر مسند خود ابقا نماید و شاید اگر این روش را پیش می گرفت حکومت وی از آسیب های ناکثین و قاسطین مصون می ماند. لیکن علی معیارها را فدای حکومت داری نمی کند. چون حکومت برای احیا ارزشهاست نه ارزشها برای حکومت
عدم بهره گیری از فریب و نیرنگ در پیشبرد اهداف سیاسی
برخلاف بسیاری از شخصیت های سیاسی جهان که برای حکومت کردن حاضرند هر عمل فریبکارانه ای را انجام دهند حضرت علی علیه السلام هرگز به چنین عملی دست نزد.
«قَدْ یَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِیلَه…».[3] زیرک دانا راه حیله را می داند. آنچه او را دست زدن به نیرنگ باز می دارد، امر و نهی خداوند است؛ پس حیله را با آنکه می بیند وا می نهد؛ در حالی که بر انجامش توانایی دارد؛ اما کسی که از انجام گناه در دین باکی ندارد، فرصت حیله ورزی را غنیمت می شمرد. «والله ما معاویه بأدهی منّی ولکنه یغدر…»[4] سوگند به خدا! معاویه از من زیرک تر نیست، او نیرنگ می ورزد و معصیت می کند و اگر زشتی نیرنگ نبود، من زیرک ترین مردم بودم، «لولا الدین و التقی لکنتُ أدهی العرب»: اگر دین و تقوا نبود من زیرک ترین عرب بودم.[5]
پرهیز از غرور در فعالیت های سیاسی
حضرت علی علیه السلام در جایگاه حاکم اسلامی زندگی خود را به گونه ای قرار داده بود که به مغرور شدن به جایگاه و مقام خویش نیانجامد و از طرفی هم به مدیران سیاسی حکومتش همواره توصیه به خودسازی می نمود تا حبّ ریاست آنان را به خود مغرور نسازد.
غرور
حضرت به رهبران هشدار داده که مبادا قدرت و حاکمیت آنها را مغرور کرده و دور از عقل در منجلاب کبر و نخوت غرق گردند. از این رو امام عظمت خداوند را به یاد آنها آورده می فرماید:
«اگر قدرتی که از آن برخورداری نخوتی در تو پدید آرد و خود را بزرگ بشماری، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر که چیست، و قدرتی که بر تو دارد و او را بر خود آن قدرت نیست؛ که چنین نگریستن سرکشی تو را می خواباند و تیزی تو را فرو مینشاند و خرد رفته ات را بجای باز می گرداند.[6]
سیره اخلاقی در رسیدن به حکومت
امام علی علیه السلام در بدست آوردن حکومت هیچ یک از ارزش ها را زیر پا ننهاد و در حراست از آن هیچگاه تلاش غیر انسانی از وی سر نزد. در شورای پیشنهادی خلیفه دوم یکی از محورهای پیشنهادی عبدالرحمن بن عوف این بود که امام علی علیه السلام طبق قرآن و دیدگاه دو خلیفه مدیریت کند. لیکن امام که موافق دیدگاه های خلفا نبود نپذیرفت. حضرت در ظاهر می توانست بپذیرد لیکن بعد از قدرت رسیدن طبق نظر خودش عمل کند؛ اما این پیمان شکنی است و ضد ارزش و روش نامشروع است. امام علی علیه السلام این راه را نمی پیماید.[7]
حضرت علی علیه السلام در جایگاه حاکم اسلامی زندگی خود را به گونه ای قرار داده بود که به مغرور شدن به جایگاه و مقام خویش نیانجامد و از طرفی هم به مدیران سیاسی حکومتش همواره توصیه به خودسازی می نمود تا حبّ ریاست آنان را به خود مغرور نسازد
سیره اخلاقی در تثبیت حکومت
در درگیری های داخلی و آشوب های زمان زمامداری و پیمان شکنی ناکثین و قاسطین حضرت می توانست خواسته ای نامشروع طلحه و زبیر ها را برآورده کند و یا معاویه را بر مسند خود ابقا نماید و شاید اگر این روش را پیش می گرفت حکومت وی از آسیب های ناکثین و قاسطین مصون می ماند. لیکن علی معیارها را فدای حکومت داری نمی کند. چون حکومت برای احیا ارزشهاست نه ارزشها برای حکومت.
امام بعد از بیعت بلافاصله شروع به عزل مقامهای سیاسی و استدانداران عثمان که از بنی امیه و هوادارن آنان بودند نمود با اینکه بسیار رایزنی نمودند تا آنها را ابقا کند و مغیره برای این موضوع بارها مراجعه کرد و حتی ابن عباس پیشنهاد نمود و در مورد معاویه اصرار داشت که فعلا او را عزل ننماید…لیکن امام فرمود: من دو روز هم معاویه را تحمل نخواهم کرد. در جواب مغیره که بر ابقای معاویه و عبدالله بن عامر اصرار داشت فرمود: من هیچ گاه ستمکار را یار انتخاب نمی کنم.[8]
رعایت اصول اخلاقی در پیکار با دشمن
در جنگ با معاویه در صفین ابتدا سپاه معاویه شریعه فرات را محاصره کردند و اجازه استفاده از آب را به سپاه امام ندادند؛ اما وقتی سپاه امام با یورشی شبانه شریعه را آزاد کرد ابتدا عده ای از یاران امام سوگند خوردند که به تلافی اقدام دشمن، آنان نیز آب را بر روی لشکر معاویه ببندند؛ اما حضرت پیام داد که: «یاران من از شما می خواهم که به شکرانه پیروزیتان بر ستمکاران اینک هر آنچه آب می خواهید برگیرید و اجازه دهید تا سپاه شام نیز آزادانه بیاید و از آب هر آنچه می خواهد بردارد و بهره گیرد.»[9]
پی نوشت:
1. نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه 87،مۆسسه دارالهجره، ص 119.
2. علی اکبر رشاد، دانشنامه امام علی علیه السلام، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم/1385،ج6، ص 365 .
3. نهج البلاغه، خطبه 41 ،ص83.
4. همان، خطبه 200،ص318.
5. علی اکبر رشاد، دانشنامه امام علی علیه السلام،ج6، صص 381-382.
6. علی اکبر علیخانی، توسعه سیاسی از دیدگاه امام علی علیه السلام، نشر بین الملل، تهران، چاپ دوم زمستان 81، صص 273-274 .
7. حبیب الله احمدی، امام علی علیه السلام الگوی زندگی، انتشارات فاطیما، زمستان 1378،صص107-108.
8. همان، ص108.
9. سیدمحمدکاظم قزوینی، امام علی علیه السلام از ولادت تا شهادت، ترجمه علی کرمی، انتشارات دلیل ما، چاپ سوم 1386،ص532.