عزاداری، بدعت یا سنت
1-مقدمه
بی شک عزاداری برای سید و سالار شهیدان،حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، رکن رکین دین، سبب بقاء اسلام و حافظ مذهب است و از آنجایی که در طول تاریخ علت اصلی و غایی جاودانگی هویت دینی شیعیان بوده است، و از طرفی با گذر زمان شیوههای جدیدی برای عزاداری از سوی مردم طراحی میشود، در هر برههای از زمان و در هر منطقه و اقلیمی گونه جدیدی به عنوان عزاداری و یا وسیله نوظهوری برای اقامه عزا مرسوم میشود..
اما پرسش اصلی این است که آیا مسلمانان اجازه چنین کاری را دارند یا خیر؟ و اگر دارند شرایط و حدود آن چیست؟ و اگر خیر، آیا بدعت در دین محسوب میشود؟.
امروزه با گذشت زمان و شکل گیری شیوههای نوین عزاداری، نوعی از انحراف را شاهد هستیم که نه تنها فایدهای برای عزاداران ندارد، بلکه آنها را به سمتی رهنمون میکند که موجب تغییر در نگرش دیگر افراد نسبت به اسلام و تشیع میگردد.
در این مقال سعی شد تا ابتدا به بررسی شماری از این انحرافات بپردازیم و سپس با مراجعه به نظر علما و مراجع و غور در احکام شرع، به نگرشی هر چند کوتاه به این مسائل دست یابیم. انشاالله
2-آسیب شناسی عزاداری هیئتهای مذهبی
هیئتهای عزاداری بهعنوان یکی از پایههای قدرتمند نظام و محل اجتماع دلسوختگان اهل بیت(ع) به شمار میآید که در هر مناسبتی جوانان بسیاری را گرد هم میآورند. برگزاری و نشستن در این مجالس برگرفته از اعتقادی قوی و راسخ افرادی است که در هر شرایط خود را به این هیئتها میرسانند و از خرمن بیکران ذریههای رسولالله(ص) در روی زمین خوشه چیده و خود را سیراب میکنند.
اما آنچه که در طی سالیان اخیر مراسم عزاداری را با انحرافاتی مواجه ساخته، ظهور اموری است که ذیلاً بصورت کوتاه
بدان اشاره میشود:
1-اشعار موهوم و غیر معتبر
یکی از مهمترین عواملی که امروزه مراسم عزاداری را در مسیر متفاوت قرار داده است و هر ساله بسیاری از علما و مراجع در آستانه ماه محرم از بروز این امر گلایه میکنند، خواندن اشعاری موهوم یا بدون سند توسط مداحان است.
در حکایات آمده است وقتي مرحوم ميرزا عبدالجواد جودي خراساني شاعر اهل بيت(ع) تصميم ميگرفت شعري در وصف عاشورا بسرايد،با حضور قلب دلش را روانه كربلا ميكرد. چنانكه يك روز تصميم گرفت خودش را در زيرزمين خانهاش زنداني كرده و با غل و زنجير پاها و سپس دستانش را محكم بست و وقتي حسابي خسته و درمانده شد ،آن وقت شروع كرد به شعرسرايي و سرودن مدح در وصف اسارت امام زينالعابدين عليهالسلام و روضه خواندن برای خود و بسیار گریه کرد و اشک ریخت.
اين روايت شرح حال شعرايي است كه سالها پيش به دور از فضاي موجود جامعه منفك از احساسات موهوم شعر ميگفتند و مداحان هم فارغ از هارموني موسيقيهاي غربي و آهنگ خوانندگان لوس آنجلسي، گرم كردن مجالس را فقط به شور و حرارت و اشك و آه به هر بهایی محدود نميكردند، و تكايايي برپا ميشد كه نه مداحيهايش به تعبير علي معلم دامغاني شبيه ديسكوهاي غرب بود و نه اعمال و رفتارش مثل دوپينگیهاي ورزش.
اینکه مداح مشهوری، در مراسم عزای سیدالشهدا(ع) جملاتی را بر زبان میآورد که عیناً به مثابه اقرار به شرک خفی است (بمانند:لا حول و لا قوه الا زینب)، چگونه میتواند تزکیه نفوس چند صد یا چند هزار عزادار را تضمین نماید؟ این شیوههای عزاداری سبب وهن مذهب و استهزاء دیگران به مذهب حقه می شود. وقتی غیر مسلمانان و یا حتی برخی مسلمانان چنین شیوه عزاداری را مشاهده میکنند از آن متنفر شده و به مذهب بدبین میشوند. از طرف دیگر، بداندیشان نیز از این فرصت استفاده کرده و این اشعار را دست مایه تبلیغ علیه مذهب قرار میدهند، در نتیجه این اشعار که بنا بود سبب تبلیغ و ترویج دین شود، مانع از تبلیغ و ترویج و موجب وهن آن خواهد شد. بنابراین این نوع از عزاداری به عنوان ثانوی حرام و مایه ضرر رساندن به اصل مذهب و دین است.
بدین ترتیب، خواندن اشعاری با مفاهیم معتبر و دقیق، مطالعه مقاتل معروف، مراجعه به سرودههای شاعران گذشته که از روی صدق و صفا شعر میگفتند و…، همگی از جمله اموری است که باید در وجود یک مداح نهادینه شود و بدان پایبند باشد.
2-استفاده از قمه و زنجیرهای تیغ دار
با وجود آنکه اغلب مراجع عظام تقلید شیعه، استفاده از قمه ورزنجبرزنی تیغ دار در مراسم عزاداری را حرام دانسته و بطور مکرر اعلام داشتهاند که هر رفتار و عملی در ماه محرم و در سوگواری برای سالار شهیدان، موجب وهن اسلام و ضربه زدن به مذهب شود، بدعت شرعی به حساب آمده و حرمت آنها محرز میباشد، اما با این حال، باز هم شاهد ارتکاب اینگونه اعمال ناروا و نامتعارف در هیئتها و…میباشیم.
البته غیر از حرمت شرعی که برای قمه و زنجیر تیغ دار ثابت است، عقل سلیم و طبع سالم انسانی نیز این کار خشن و نامعقول را مردود میداند، و براستی اگر مرتکبان و علاقه مندان این شیوههای بدعت آمیز و غیر شرعی، به اسلام و امام حسین(ع) ارادت و محبت دارند و به دنبال کسب رضایت و حصول شفاعت آن بزرگوار هستند، راههای به مراتب معقولتر و آسانتر از قمه و زنجیر وجود دارد که ابتداییترین آنها انجام درست و به وقت تکالیف دینی و شرعی، نماز اول وقت، ترک محرمات، احترام به والدین و… است.
در روز عاشورا و در بسیاری از کشورهای اسلامی افرادی را میتوان مشاهده کرد که علاوه برسر خود، بر سر فرزندان خود نیز قمه میزنند و این یعنی نشان دادن چهره دیگری از اسلام. چهرهای که خون و خونریزی و خشونت را ترویج میدهد. حال اگر غیر مسلمانی در روز عاشورا بیاد مصیبتهای حضرت حسین بن علی(ع) دلش بلرزد و قطره اشکی از چشمانش سرازیر شود و این قطره اشک بمانند نسیم رحمتی دلش را به سمت اسلام و تحقیق از تشیع سوق دهد، با دیدن این حرکات و افعال چگونه بر این تصمیم خود پایدار بماند. او که در ابتدای راه است، با خود اینگونه تفکر میکند که این افراد حتی به فرزندان خود رحم نمیکنند و محبت به امامان و پیشوایان خود را باید اینگونه ابراز کنند، پس ما را چه به اسلام و مسلمانی؟.
نکته دیگر اینکه اضرار به جسم در هر حالی معصیت محسوب میشود و قمه زدن یا استفاده از زنجیر تیغ دار یکی از مواردی است که این ضرر را محقق میسازد. بدین ترتیب باید مراقب بود که مجالس عزای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به گناه آلوده نشود و دشمنان از آن سوء استفاده نکنند.
3-لطمه زدن
با بررسی منابع معتبر روایی شیعه پیرامون لطمه زدن به دو نوع از احادیث برخورد میکنیم:
دسته اول احادیثی هستند که در آنها امام حسین(ع) اهل بیت خود را از این کارها بعد از شهادت خود نهی میفرماید. در کتب روایی معتبر، هیچ روایتی را نمیتوان یافت که مضمون آن سفارش اهل بیت(ع) بر لطمه زدن باشد.
دسته دوم احادیثی میباشند که بطور کلی این نمونه کارها را در عزاداری نهی میکنند .چنانکه امام حسین(ع) خطاب به حضرت زینب(س) میفرماید:
هان ای خواهرم! مبادا شیطان شکیبایی و بردباریت را ببرد ….، راه صبر و بردباری را در پرتو امید بستن به بارگاه خدا پیشه ساز و بدان که همه آسمانیان و زمینیان،جهان را بدرود میگویند و جز ذات پاک آفریدگار هستی، همه و همه میمیرند و تنها اوست که زنده و پاینده است…؛ خواهرم ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیه، و تو ای فاطمه و تو ای رباب، بنگرید بعد از شهادتم مبادا گریبانی را چاک زده یا چهرهای را خراشیده یا سخنانی ناروا بر زبان رانید.
همچنین رسول خدا(ص) می فرماید: “از ما نیست کسی که به هنگام مصیبت سیلی به صورت خود بزند و گریبان خود را پاره کند.”
امروزه در برخی مجالس عزاداری مشاهده میکنیم که هنگام خواندن مصیبت، افراد نه تنها بر صورت خود سیلی میزنند و آن را غرق خون میکنند، بلکه با خراشیدن صورت موجب زخمی شدن آن و متحمل ظلم به نفس میشوند. براستی اگر این کار پسندیده بود، چرا علما و مراجع به این کار مبادرت نمیورزیدند و افراد را به این کار تشویق نمیکردند؟.
4-فوت نماز اول وقت
یکی از رسالتهایی که امام حسین(ع) از ابتدای حرکت از سمت مدینه به سوی کربلا بر آن تاکید داشتند و آن را از مهمترین اهداف این جنبش عظیم ذکر میکردند، اصلاح امت پیامبر(ص) بود. اصلاحی که در آن از نماز به عنوان مهمترین مورد یاد میشود.
همچنین تمامی مراجع عظام تقلید بر این باورند که عزاداری و اشک ریختن برای امام حسین(ع) از مستحبات موکد و اقامه نماز اول وقت از واجبات است. با گذری در روز عاشورا و در میان حلقههای عزای حسینی میتوان مشاهده کرد که با توجه به گذشت یک ساعت از اذان ظهر، برخی از دستهها همچنان مشغول عزاداری و سینهزنی میباشند و شاید عده قلیلی به اقامه نماز مشغول میشوند که این امر حتی گاهی موجب قضا شدن نماز هم میشود.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد اینکه برخی هیئتها از آنجاییکه مراسم خود را دیر شروع می کنند تا دیر وقت هم به اقامه عزا مشغولند و این سبب می شود تا نماز صبح اول وقت مستمعین فوت شود که البته لازم است مومنین از این کار پرهیز کنند.
البته ذکر این نکات به معنای نفی عزای اهل بیت(ع) نمیباشد. چرا که هر مسلمان و شیعهای به برکات روحی و روانی این مجالس در زندگی فردی و اجتماعی آگاه است و آن را مدال افتخاری برای خود میداند. اما این که با انجام دادن مستحبات واجبات از بین رود محل اشکال است.
5-عدم رجوع به مقاتل معتبر توسط مداحان
از جمله دیگر آسیبهایی که باید به آن اشاره کرد، عدم آشنایی مداحان به مقاتل معتبر میباشد که نتیجه آن خرافه پرستی، بدعت گذاری، کفر و… میباشد.
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی از حاجی نوری نقل میکند: مردی رفت خدمت مرحوم آقا محمد علی بهبهانی و گفت: من دیشب خواب وحشتناکی دیدهام. گفت چه خوابی دیدی؟ گفت:خواب دیدم که با این دندانهای خودم گوشتهای بدن امام حسین(ع) را دارم میکنم. این مرد عالم لرزید. سرش را پایین انداخت. یک مدتی فکر کرد و گفت: شاید تو مرثیه خوان هستی. گفت: بله آقا. گفت: دیگر بعد از این یا اساساً مرثیه خوانی را ترک کن یا از کتابهای معتبر نقل کن. تو با این دروغهایت داری گوشت بدن امام حسین(ع) را میکنی،این لطف خدا بود که لااقل در رویا این اشتباهت را یادآور شد و به تو نشان داد.
اگر مداحان قبل از مداحی به سراغ مطالعه نروند و صرفاً به جهت داشتن صوت دلنشین، داشتن اشعار زیبا و موارد دیگر بخوانند، نه تنها سیر فکری تعداد بسیاری از مستمعین را عوض میکنند، بلکه موجب میشوند خرافات و روضه با هم آمیخته شده و سوالات بسیاری در ذهن شنوندگان بوجود آید که رفع آنها شاید سالیان سال به طول انجامد.
6-آزار و اذیت همسایهها
بعضاً مشاهده شده است که برخی هیئتهای عزاداری ، در کوچه یا خیابانی مجالس خود را برپا میکنند که منازل مسکونی زیادی در آنجا وجود دارد و خانوادههای بسیاری ساکن هستند. یکی از عمدهترین مسائلی که متولیان اینگونه از مراسمها باید به آن توجه کنند، سر وصدای عزاداری میباشد.
از آنجایی که از عمدهترین اهداف تشکیل و حضور در هیئت و عزاداری برای اهل بیت(ع) قرب الهی و ایجاد آرامش روحی و روانی میباشد، چگونه میتوان به این مولفهها دست پیدا کرد در حالیکه همسایههای اطراف با وجود داشتن مریض یا حضور افراد سالخورده در خانه خود و صدای بلند عزاداری این هیئت در سختی بسر میبرند.
یکی از مستمعان ثابت هیئت مشهوری نقل میکرد:
همیشه از اینکه منزلم در کنار هیئت بود احساس رضایت میکردم و سرافراز بودم که در نزدیکی خانه عزای سیدالشهداء سکونت دارم. شبی از دهه محرم که قصد عزیمت به هیئت را داشتم، ناگهان فرزندم تب کرد و در عرض کمتر از یک ساعت تبش چنان بالا رفت که حتما با وجود خطری که او را تهدید میکرد، باید او را به پزشک میرساندیم. در حالیکه هر ثانیه برایم حکم مرگ و زندگی فرزندم را داشت، با عجله خواستم ماشین را از پارکینگ منزل خارج کنم که مشاهده کردم یکی از افراد هیئت ماشین خود را مقابل خروجی درب منزل پارک کرده، بگونهای که امکان خروج اتومبیل من وجود ندارد. مستاصل به اطرافم نگاه کردم. دیگر حضورم در آنجا جایز نبود. ماشین دربستی کرایه کردم و فرزندم را به بیمارستان رساندم.
باید توجه داشت که وجود افراد سالخورده در منازل اطراف هیئت، سرو صدای بلند عزاداری، پارک کردن ماشین افراد عزادار مقابل منازل دیگران و …از مواردی است که همه باید در توجه به آن مکلف باشند و اگر هر فردی آن را مرتکب شد، دیگران این فعل او را از چشم یک فرد عادی نمینگرند، بلکه او را به دید عزادار امام حسین(ع) میبیینند.
7-شور یا شعور
آیا شعور حسینی خوب است یا شور حسینی بهتر است؟ آیا شیعه شور میخواهد یا شعور؟ آیا حسین مهم است یا معرفت حسین؟ آیا دو مقوله شور و شعور حسینی میتوانند جایگزین و جانشین یکدیگر شوند؟ آیا دو مفهوم شور و شعور حسینی مکمل و متمم هم هستند؟
شعور زاییده فکر و اندیشه است و مبتنی بر آگاهی، ولی شور زاییده احساسات، علایق و هیجانات است. در فطرت آدمی هم شور است و هم شعور. هیچکدام نفی دیگری نیست. هر کدام میتواند در جای خودش مفید و موثر باشد. شور به تنهایی و شعور بدون شور پذیرفتنی نیست، زیرا شعور به تنهایی فکر، اندیشه و یک ایده است و فکری که به عمل تبدیل نشود ارزش ندارد و ممکن است به خطا برود.
برای اینکه شور به اقدام عملی تبدیل شود، به شور هم نیازمند است و شور نیز برای اینکه در راستای هدف باشدة بی نیاز از شعور نیست. یادمان باشد که شور و شعور حسینی در تقابل و هم عرض هم نیستند، که مجبور باشیم یکی را بدون دیگری داشته باشیم. این دو مقوله در طول هم قرار دارند. جنس دو مقوله یکی نیست که بتوانند جایگزین هم یا جانشین هم شوند، بلکه دو مفهوم جدایی هستند که مکمل و متمم هم هستند.
مقدمه هر شوری شناخت و شعور است. تا حسین را نشناسی برایش اشک نیز نخواهی ریخت. شور و شعور حسینی همزاد و همراه هستند و در کنار یکدیگر و همپای هم باید قرار بگیرند. چرا مداحی و سخنرانی هر دو باید در هیئتها نهادینه شود؟ چرا ابتدا در مراسم عزاداری، واعظی سخنرانی و سپس مداح نوحهخوانی میکند؟ این بدان علت است که باید در منبر شعور زاییده شود و مداح نیز با هنر خود شور را با شعور تلفیق نماید. بدین ترتیب مقدمه و پیش نیاز شور، شعور است.
البته این دو مقوله با همدیگر هم افزایی نیز دارند. هر کس که شعورش بیشتر باشد، شورش نیز بیشتر خواهد بود و کس شورش بیشتر باشد، شعورش نیز افزایش خواهد یافت. مقدمه دوستی با اهل بیت(ع)، معرفت آنهاست. بدون معرفت دوست داشتن بی معنی است. در این راه هر چه قدر معرفت بیشتر شود، دوست داشتن نیز بیشتر میشود.