دوران طلایی نظامیان در جهان عرب/چرا نظامیان در جهان عرب محبوب اند؟
بصیر، سخن از دموکراسی و حضور مردم در تعیین سیاست های کلان کشورها، امروزه به امری بدیهی در جامعه بین المللی تبدیل شده است، با این حال هم چنان هستند جوامعی که در آن ها شخصیت های غیر دموکراتیک و به ویژه نظامیان از محبوبیت بالایی برای عهده داری مناصب برخوردارند.
منطقه خاورمیانه و آفریقا بیش از هر مکان دیگری در جهان شاهد حضور و فعالیت نظامیان بوده تا آن جا که به ندرت می توان سالی را گذراند که در این منطقه نظامیان با اقدامات غیر قانونی خود مبادرت به اعمال کودتا یا مداخله مستقیم جهت قدرت گیری ننمایند. جهان عرب در این میان بیش از هر نقطه ای از جهان شاهد حضور نظامیان بوده، ارتشی هایی که از حمایت قابل توجه اقشار جامعه نیز برخوردار بوده اند.
نگاهی به خیابان های جهان عرب، تظاهرات های برپا شده و تصاویر شخصیت هایی که در دست شهروندان عرب قرار دارد نشان می دهد که شخصیت های نظامی بیش از سایرین نزد آنان محبوب اند. به واقع و بر مبنای نظرسنجی های صورت گرفته و مشاهدات عینی می توان اذعان نمود که چهره های نظامی و عموما دیکتاتوری هم چون جمال عبدالناصر، صدام حسین، علی عبدالله صالح، هواری بومدین، معمر قذافی، حافظ اسد و… از کاریزمای بالایی نزد اعراب برخوردارند تا آن جا که حتی برخی از آنان که به تازگی ساقط شده اند (هم چون قذافی) به گذر زمان بر محبوبیت شان افزوده شده است.
چه عوامل و عللی موجب تمایل جهان عرب به نظامیان شده است؟ و چرا در عصر دموکراسی و تلاش کشورها برای مشارکت بیش از پیش شهروندان شان، هم چنان میل به قدرت گیری نظامیان در جهان عرب بالاست تا آن جا که بخش عمده ای از مصری ها به حمایت از ژنرال السیسی پرداخته و به واسطه ی او محمد المرسی اولین رئیس جمهور منتخب و غیر نظامی مصر را ساقط نمودند؟
فقدان مدنیزه شدن اعراب
با وجود استقرار نظام های مردم سالار در اقصی نقاط گیتی، جهان عرب را می توان از معدود مناطقی دانست که در آن هم چنان رژیم های پادشاهی و روسای جمهور مادام العمر به حیات خویش ادامه می دهند. آل سعود، آل نهیان، آل زاید، آل خلیفه، آل صباح، آل ثانی، سلطان قابوس در شیوخ خلیج فارس و عبدالعزیز بوتفلیقه در الجزایر ، ملک عبدالله دوم در اردن، بشار اسد در سوریه، ملک حسن در مراکش، عمر البشیر در سودان و… همگی دهه هاست که در صدر قدرت اند و هم چنان بخشی از آنان از پشتیبانی عمومی نیز برخوردارند.
برآورد تحولات جهان عرب نشان می دهد که اعراب بر خلاف اکثر باتفاق جوامع هم چنان از تمایل بالایی برای برخورداری از نظام های دموکراتیک برخوردار نیستند. سبک زندگی عشیره ای و قبیلگی آنان و تاریخچه و پیشینه شان در عدم تمایل شان به برقراری دموکراسی نقش بسزایی ایفا می کند.
بخش عمده ای از ملت های عربی هم چنان چهره ای قدرتمند و قوی بدون اعتنا به برخی خواسته های مدنی را برای رهبران خود ترسیم می نمایند. تمایل آن ها به بکارگیری سلاح در زندگی روزمره شان و تلاش برای عضویت در مناصب نظامی موجب اعتماد بالای آنان به نظامیان شده است. ملل عربی با وجود جمعیت نسبتا اندک شان به نسبت سایر ملل شاهد حضور و فعالیت گسترده شهروندان در دستگاه های نظامی بوده اند. به طور نمونه ارتش مصر با دارا بودن چندصد هزار نظامی به نسبت جمعیت اش یکی از نظامی ترین کشورهای جهان محسوب می شود. الجزایر، سودان، لیبی زمان قذافی، یمن، عراق زمان صدام حسین و… نیز بدین گونه بوده اند.
امنیت و اقتصاد پایدار وضع شده توسط نظامیان
بررسی تحولات جهان عرب در طول دهه های پس از وضع دولت-ملت ها به ویژه با فروپاشی امپراطوری عثمانی نشان می دهد که با وجود سیاست مشت آهنین نظامیان و عدم اعتنا به خواست عمومی، آنان بیش از سایرین در وضع امنیت و اقتصاد پایدار کوشا بوده اند. نگاهی به تحولات مصر در زمان حکمرانی ژنرال ناصر و یا سادات و مبارک و هم چنین در عراق زمان صدام حسین و یا لیبی در دوره قذافی به وضوح بیان گر آن است که با وجود فساد حاکم در دستگاه اداری و مظالم تحمیل شده توسط حکام، این کشورها از رشد اقتصادی بالایی برخوردار بوده و رو به توسعه حرکت نموده اند. به طور نمونه در دهه هشتاد میلادی عراق شاهد حضور دو میلیون کارگر خارجی بوده و به سرعت رو به رشد بود. در لیبی شهروندان از سرانه بالای رفاهی و اقتصادی برخوردار بوده و در سوریه مردم در جایگاه بالای فرهنگی و رفاهی قرار داشتند.
در بعد امنیتی نیز به دلیل وابستگی حکام به ارتش، امنیت مطلق در سراسر سرزمین های عربی بر قرار بوده و مجالی برای فعالیت های ضد امنیتی و مخرب از سوی گروه های معارض باقی نمانده بود. تمامی ژنرال های عرب با قلع و قمع مخالفین شان سیطره مطلقی برپا نموده و امنیت را در سراسر کشور برقرار نموده بودند.
اکنون و با سقوط برخی از این حکام و تداوم نابسامانی رفاهی، توسعه فساد اقتصادی و گسترش روز افزون ناامنی و حضور دوچندان گروه های تروریستی شاهد قبطه ورزی ملل عرب به دوران طلایی شان (حکومت نظامیان) هستیم. در لیبی بخشی از مردم در رفتار خویش تجدید نظر نموده و از قذافی به نیکی یاد می کنند. برخی دیگر جهت برقرار نظم به سوی ژنرال حنفر تمایل نشان داده اند. در یمن محبوبیت ژنرال علی عبدالله صالح افزایش یافته و در سوریه مردم از ترس نگرانی از قدرت گیری دو چندان تکفیری ها خواستار بقای بشار اسد شده اند. مصری ها جهت رهایی از استیلای اخوان المسلمین و گروه های تکفیری به ژنرال سیسی متمایل شده و الجزایری ها و برخی دیگر از ملل با نگرانی از وضع نابسامانی دست از تلاش های خویش برای وادار نمودن حکومت به اصلاحات کشیده اند.
کاریزمای نظامیان/ ترویج پان عربیسم
ملت های عربی در طول یک قرن اخیر و با وجود تمایل بی حد و حصرشان جهت دارا بودن رهبران پرنفوذ و کاریزما، عموما از دارا بودن چنین شخصیت هایی محروم بوده اند، لذا چنین چهره ای را غالبا در نظامیان مشاهده نموده اند. تلاش برای داشتن رهبرانی فرهمند و کاریزما موجب حضور چشمگیر نظامیان در عرصه قدرت شده است.
شکل گیری رژیم اسرائیل و رشد روزافزون اندیشه های پان عربیسم به ویژه از سوی حکام نظامی جهان عرب موجب تمایل اعراب بدان ها شده است. سرکوب خواست قومی اعراب در طول سده های حکمرانی امپراطوری عثمانی، استیلای استعمار در سرزمین های عربی در قرن بیستم و شکل گیری اسرائیل همگی در توسعه اندیشه های پان عربیسم نقش ایفا نموده اند.
عدم حضور کافی و ناموفق رهبران دینی در ارائه راهکارهایی برای جوامع عربی بر فعالیت و موفقیت نظامیان افزوده است. حضور گروه های رادیکال و تروریستی به نام دین در طول سال های پس از بیداری اسلامی بر ناکامی گروه های دینی افزوده و موجب تمایل دوچندان مردم به نظامیان جهت برقراری ثبات و امنیت شده است.
فرهنگ نیوز