عارف رکب خورد
بصیر، نام محمدرضا عارف در بهار سال 1392 بر سر زبان ها افتاد، زمانیکه جبهه اصلاحات کسی را برای نمایندگی جریانش در انتخابات ریاست جمهوری نداشت و عارف تنها پرچمدارش بود. پرچمداری که هیچ گاه جدی گرفته نشده بود و حتی برخی از تندورهای اصلاح طلب از او با لقب خائن یاد می کردند. کسی که ردای اصلاح طلبی همواره برایش گشاد بوده و نتوانسته جایی برای خود در کادر زعمای اصلاح طلب پیدا کند. حتی هاشمی رفسنجانی که زمانی قطب مقابل اصلاح طلبان بود، در سال های اخیر یک تصمیم ساز برای این اردوگاه است، اما معاون اول دولت اصلاحات، برند نفر دوم بودن را همواره با خود حمل می کند.
محمدرضا عارف همیشه اسیر مصلحت اندیشی زعمای اصلاح طلب بوده است و براثر فشارها و توصیه ها از ادامه حضور در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم صرف نظر کرد. انصرافی که طی یک نامه و بدون اشاره به حمایت از حسن روحانی، صورت گرفت ولی همگان آگاه بودند این کناره گیری در راستای اجماع بر گزینه روحانی و با توصیه هاشمی رفسنجانی و رئیس دولت اصلاحات بوده است. بعدها مشخص شد، عارف علی رغم کناره گیری، از چنین تصمیمی ناراحت بوده و برای خود شانس بالایی را جهت کسب آراء بالا در نظر گرفته بود.
سال 1394 بار دیگر عرصه برای عرض اندام او مهیا شد. اصلاح طلبانی که به خاطر سوابق سوء خود نمی توانستند در انتخابات مجلس دهم حضور یابند، فرصت عارف را بار دیگر مناسب دیدند تا او پرچمدار انتخابات و تشکیل ساختاری برای اجماع پیرامون یک ساز و کار مشخص انتخاباتی شود. تدارکچی اصلاح طلبان شاید بهترین صفتی باشد که بتوان به او داد.
با فرا رسیدن فصل انتخابات در زمستان سرد 1394، عارف رئیس شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان در انتخابات شد، هرچند قرار گرفتن در این جایگاه نیز با کش و قوس های فراوانی همراه بود و صدا های مخالف عارف همچنان شنیده می شد. فعالیت های این شورا منتهی به ارائه لیست هایی به نام لیست امید با مشخص کردن نامزدهای اصلاح طلب در سراسر کشور شد. عارف به همراه لیستش در تهران توانست هر 30 کرسی تهران را کسب کند و در دیگر نقاط کشور نیز از لیست امید، نمایندگانی برای مجلس معرفی شدند. شوک اولیه پیروزی لیست امید در تهران، همه را مهبوت کرد و تصویر عارف همچون قهرمان لیست ها بر روی صفحه اول روزنامه های اصلاح طلب نقش بست.
هیجان وشوق اولیه اصلاح طلبان به حدی بود که خود را پیروز انتخابات مجلس دهم می دانستند و سودای کسب ریاست مجلس از همین جا شکل گرفت. سودایی که رقیب قدری چون علی لاریجانی را در مسیر خود می دید. اما زمزمه های حمایت و لابی گری حامیان دولت یازدهم برای بر کرسی نشاندن لاریجانی شکل گرفت و برای همگان مشخص بود که اولویت دولت یازدهم برای ریاست مجلس، کسی جزء او نیست. حتی در میان شخصیت های عمده اصلاح طلب نیز تمایل به لاریجانی وجود داشت و رئیس دولت اصلاحات هیچگاه تمام قد پشت سر عارف برای حضور در رقابت های ریاست مجلس قرار نگرفت و عارف همچون فرمانده ای بدون لشکر وارد کارزارهای مجلس دهم شد.
روز سرنوشت ساز انتخاب ریاست مجلس دهم، تمامی معادلات خوشبینانه اصلاح طلبان را برهم ریخت و عارف با کسب 103 رای در مقابل 173 رای لاریجانی حرفی برای گفتن نداشت. این رویداد، وزن کشی کاملی را از درون مجلس در میان دو جریان عمده اصولگرا و اصلاح طلب ارائه داد ولی یک نفر در این میان اولین سیلی را از واقعیت های موجود در عرصه سیاسی خورد و آن کسی نبود جزء محمدرضا عارف. عارفی که در عرصه سیاسی و اجرایی کشور همواره حضور داشته و در جریان بسیاری از امورات سیاسی کشور نیز بوده اما به نظر می رسد بازیگر سیاسی قوی نیست و علی رغم توانایی در جذب آراء نسبی در انتخابات، توان مدیریت بعد از انتخابات را ندارد. این فرض زمانی بیشتر ثابت می شود که رویدادهای دیگر مجلس نیز در طول دو هفته اخیر رقم خورد.
محمدرضا عارف که گمان می کرد در غیاب بازیگران بزرگ در اردوگاه اصلاح طلب و حامی دولت در انتخابات مجلس وزن سیاسی بیشتری کسب خواهد کرد با شکست در انتخابات رئیس مجلس دهم، به عزلتی خودخواسته فرو رفته و حتی به دلیل عدم قطعیت در حمایت نمایندگان حاضر نشد در کمیسیون های تخصصی مجلس به عنوان رئیس نامزد شود و مرکز پژوهش های مجلس نیز که زمزمه های مبنی بر ریاست عارف بر آن مطرح بود، به عضو اصولگرای لیست امید یعنی کاظم جلالی رسید. علی صوفی عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید: “نمایندگان برآمده از لیست امید خیانت کردند و حالا برای توجیه رفتار خودشان به دکتر عارف حمله میکنند و درصدد فرافکنی هستند و ایشان را مقصر جلوه میدهند. آقای دکتر عارف هیچ پیشنهادی از هیچ فردی که مسئول تصمیمگیری درباره ریاست مرکز پژوهشها است، دریافت نکرده. نه آقای لاریجانی به ایشان پیشنهاد دادند نه هیئت امنای مرکز پژوهشهای مجلس که همان هیئت رئیسه مجلس هستند، که آقای دکتر عارف بخواهد در صورت پیشنهاد آنها امتناع کند. در آغاز هم معلوم بود که این یک بازی است و آقای دکتر عارف هم به این مسئله واقف بود علیرغم نگاههای خوشبینانه مبنی بر اینکه اینها واقعاً دوست دارند آقای دکتر عارف ریاست مرکز پژوهشها را بپذیرد، در آن زمان خود آقای دکتر عارف میگفت نخیر چنین نیست و این افراد تمایلی برای ریاست بنده حتی در مرکز پژوهشها ندارند. با این حال منتظر بودند ببینند آیا چنین پیشنهادی خواهند داشت یا نه که بعد تصمیم بگیرند، که هیچ پیشنهادی از سوی هیچ کس به ایشان نشد.”
عارف خود را به طور کلی از جریانات جاری مجلس عقب کشیده و کسانی که با لیست امید وارد مجلس شدند نیز هر کس به دنبال کشیدن گلیم خود از آب است. چه شد که نماینده اول مردم تهران ناامیدانه و منفعلانه در مجلس دهم رفتار می کند و تاکنون انتظاراتی که وی در وعده هایش داده بود محقق نشده است؟ تمام ماجرا بار دیگر بازمی گردد به بازی خوردن از کسانی که او یکی از عوامل اصلی انتخابشان بوده است چه در سال 92 و چه در سال 94.
حسن روحانی کسی که ریاستش را باید مدیون فداکاری محمدرضا عارف در سال 92 باشد، علی لاریجانی را در کنار خود می نشاند و شانیت بالایی برای او به عنوان رئیس مجلس دهم قائل بود، شانیتی که هیچ گاه در رفتارهای روحانی نسبت به عارف مشاهده نشده است. لاریجانی مزد حمایت خود از برجام و به تصویب رساندن 20 دقیقه ای ان در مجلس نهم را گرفت اما عارف هیچ گاه مزد کناره گیری اش را از انتخابات ریاست جمهوری 92 نگرفت. تکلیف برای اصولگرایان در انتخابات هیات رئیسه مجلس و کرسی ریاست مشخص بود و آنها بر نام لاریجانی علی رغم انتقادات بسیار به اجماع رسیدند اما تکلیف برای اصلاح طلبان و حامیان دولت راه یافته به مجلس مشخص نبود، چرا که اجماعی در میان اردوگاه اصلاح طلبان و دولت برای عارف وجود نداشت و عارف خود را وارد رقابتی کرد که از پیش بازنده بود. حتی برخی از اعضای لیست امید نیز به او برای ریاست رای ندادند!
حال پس کش و قوس های مربوط به انتخابات مجلس و کرسی ریاست آن، آیا عارف به رفتارهای منفعلانه خود ادامه خواهد داد و در گوشه ای از مجلس خواهد نشست تا دوره 4 ساله نمایندگی خاتمه یابد. آیا او تصمیم خواهد گرفت یکبار هم شده به صورت واقعی یک بازیگر سیاسی با توان ادامه حیات در عرصه سیاسی پیش و پس از انتخابات شود؟ شکست ها، نفر دوم بودن و تدارکچی صرف بودن های او در 65 سالگی اش خاتمه می یابد و او چه برنامه ای برای بازی جدی و قوی در فضای سیاسی ایران دارد؟ به نظر می رسد انتخابات ریاست جمهوری سال 96 عرصه مناسبی برای عرض اندام مجدد و مستقلانه ای باشد که او قدرت رقابت با رقبای ریاست جمهوری را به رخ بکشد. عارف در حال حاضر با دعوت از سیاستمداران، فعالین سیاسی، هنری، اقتصاد و فرهنگی مراسم های افطار معروف خود را به رسم هر ساله برگزار می کند ولی او در مجلس دهم به اندازه این مراسم ها فعال نیست. ادامه سکوت و رفتارهای منفعلانه عارف در مجلس، می تواند خبر از تصمیم او برای فعال تر شدن در انتخابات 96 باشد، حضوری که می تواند بازی حامیان دولت را برهم بریزد و ریزش آرای شدیدی را متوجه حسن روحانی سازد. کسی که در طول سال های اخیر به طور مستمر از سوی جریان اصلاح طلب و حامیان دولتی رکب خورده است، آیا روزی رکب خواهد زد؟ سوالی که باید منتظر بود تا در یکسال پایانی کار دولت در صورت ثبت کارنامه ضعیف از سوی روحانی، رقبا بار دیگر به صورت کاملا جدی در مقابل یکدیگر قرار گیرند، جاییکه یکی از رقبا می تواند فردی به نام محمدرضا عارف باشد تا ثابت کند می تواند یک بازیگر سیاسی جدی باشد نه یک تدارکچی! تصویری که از عارف در اذهان شکل گرفته، تصویر یک بازنده است، آیا او این تصور را برهم خواهد زد؟
فرهنگ نیوز