چرا کودتای ترکیه شکست خورد؟
بصیر، قدرت گیری حزب عدالت و توسعه در ابتدای هزاره ی سوم را می توان نقطه ی عطفی در تاریخ ترکیه قلمداد نمود. ترکیه امروزی بر خلاف دهه های پیشینش و به مدد سیاست های کارآمد رهبران حزب مسیر پیشرفت و اعتلا را در پیش گرفته است، مسیری که عضویت در جی 20 و رونق اقتصادی بالای این کشور در کنار نقش آفرینی فزاینده در تحولات منطقه تنها مصادیقی از قدرت ترکیه بسان کشوری نوظهور در جامعه بین المللی است.
ارتش در ترکیه از زمان استقرار نظام جمهوری توسط مصطفی کمال پاشا تا به امروز به عنوان حافظ و حامی اصلی لائیسیته و سکولاریزم در این کشور بوده و هر گاه احساس خطری می نموده با ورود نظامی به مقابله با مخالفین آرمان آتاترک پرداخته است، با این حال و قدرت گیری فزاینده اردوغان در سطح داخلی و قلع و قمع مخالفینش، احتمال وقوع چنین اقدامی رو دور از انتظار نموده بود. شب گذشته و در میان ناباوری همگان، گروهی از نظامیان مخالف رئیس جمهور تحت عنوان حفاظت از دموکراسی و حقوق بشر اقدام به کودتا نمودند، کودتایی که دوام چندانی نیاورده و گمان می رود در ساعات آتی و بدلیل حضور گسترده حامیان اردوغان در خیابان ها و مراکز حساس و عدم پشتیبانی بخش گسترده ای از احزاب و نظامیان از کودتاچیان به سرانجام نرسیده و شکست بخورد.
برآورد تحولات ترکیه نشان می دهد که بیش از دو دهه از آخرین کودتای صورت پذیرفته در این کشور می گذرد، چه عواملی سبب شده تا شماری از نظامیان به سوی کودتا تمایل شده و چرا کودتای فوق نافرجام ماند؟ مهمترین سوال را می توان در آینده ی ترکیه جستجو نمود، که با غلبه اردوغان بر کودتاچیان، سیاست های داخلی و بین المللی آنکارا به کدامین سمت متمایل خواهد شد؟
تمرکز قدرت در دستان یک نفر
برآورد دهه اول قدرت گیری حزب عدالت و توسعه نشان از گذار واقعی جامعه ترکیه به سوی مردمسالاری و توسعه همه جانبه در این کشور دارد. دستگاه های نظامی و امنیتی به مرور از مداخله در امور سیاسی منع شده و مردم آزادانه تر از گذشته به روابط اجتماعی و فردی خویش که تا پیش از آن و بر اساس قواعد حاکم محدود شده بودند می پرداختند.
در حوزه ی اقتصادی از ترکیه به عنوان بزرگ ترین اقتصاد منطقه و یکی از 20 کشور اول صنعتی جهان نام برده می شد. بهره گیری حزب عدالت و توسعه از موقعیت ژئوپلتیک کشور به عنوان محل اتصال آسیا و اروپا به عنوان محل ترانزیت اصلی جاده ای، راه آهن و هوایی و سرمایه گذاری بی حد و اندازه در تنگه های بسفر و داردانل در کنار عبور خطوط اصلی انرژی از جمله گاز و نفت از این کشور، اهمیت ویژه ای را به ترکیه بخشیده بود. در حوزه ی سیاست بین الملل و با به صفر رساندن تنش ها با همسایگان، از آنکارا به عنوان محل اصلی حل و فصل معضلات منطقه ای نام برده می شد. با این حال و با وجود سیاست های بسیار سازنده حزب حاکم در مسیر عبور ترکیه از یک کشور ورشکسته و با تورم نجومی در ابتدای دهه اول هزاره سوم به یک کشور سازنده و تاثیر گذار در مناسبات بین المللی و منطقه ای با گذشت یک دهه، مسیر کشور اندک دچار تغییر شد.
کناره گیری عبدالله گل از سمت ریاست جمهوری، عزل و نصب های گسترده در قوه ی قضائیه، پاکسازی نیروهای پلیس و مقام های امنیتی، مداخله مستقیم اردوغان در تعیین وزرا، کاهش قدرت نخست وزیری و افزایش قدرت ریاست جمهوری، تلاش برای تغییر قانون اساسی به نفع اردوغان، درگیری او با فتح الله گولن متحد سابق و قدرتمندش، مقابله با روزنامه نگاران و بستن شبکه های اجتماعی و برخورد خشن با مخالفین اردوغان در سطح داخلی و… در طول آغاز دهه دوم حکمرانی حزب از سال ابتدای 2011 به این سو، عملا و بر خلاف گذشته از قدرت حزب و رهبرانش کاسته و موجب شد تا قدرت کاملا شخصی شده و اردوغان به همه کاره ی ترکیه تبدیل شود.
تداوم رویه فوق علاوه بر شکاف داخلی میان رهبری حزب عدالت و توسعه که نهایتا به درگیری گولن با اردوغان انجامید، منجر به حذف شخصیت های صاحب نفوذی هم چون علی بابا جان، احمد داوود اوغلو و عبدالله گل گردید. رویه ای که اردوغان را به یکه تاز تعیین سیاست ها در ترکیه قلمداد نمود. قدرت وصف ناشدنی او تا آن جا رفت که هیچ روزنامه نگار، خبرنگار و یا شخصیتی قدرت انتقاد و یا به چالش کشانده وی را نداشته و بالعکس، این اردوغان بود که برای اولین مرتبه و از زمان شکل گیری جمهوری ترکیه تا به امروز، زبان به انتقاد از آتاترک بنیان گذار ترکیه گشود. فضای فوق زمینه ی یاس و ناامیدی فزاینده ای را میان قشرهای مختلف ترکیه اعم از سکولارهای چپ و ملی گایان افراطی فراهم آورد.
مداخله روز افزون ترکیه در امور سوریه و عراق و متهم شدن دولت او در عرصه بین المللی به عنوان دولت حامی تروریست های داعش در کنار بر هم خوردن فرآیند صلح با کردها در عرصه ی داخلی، عملا ترکیه ی اردوغان را به ورطه ی بی بازگشتی کشانده بود. کودتای شب گذشته نظامیان را می توان آخرین تلاش های بازماندگان از نظام سابق و وفاداران به نظام لائیسیته دانست.
چرا کودتا ناکام ماند
با وقوع کودتا در استانبول و سپس سرایت آن به آنکارا و در دست گرفتن برخی رسانه ها و مراکز امنیتی، شماری از آگاهان بین المللی از پایان امپراطوری اردوغان سخن راندند. با این حال و در کمتر از 24 ساعت ورق برگشته و زمینه برای شکست کامل رهبران کودتا و بازداشت حامیان آنها فراهم آمد. در رابطه با چرایی ناکامی کودتا می توان به دلایل زیر اشاره نمود:
الف) برآورد تحولات ترکیه نشان می دهد که با وجود مخالفت های گسترده با اردوغان و سیاست های اتخاذ شده از سوی وی، او هم چنان حمایت بخش های عمده ای از جامعه به ویژه اقشار مذهبی و حاشیه نشین را پشت سر خویش دارد. از همین رو و با آغاز کودتا، هواداران بی شمار او به میدان آمده و در راستای مقابله با کودتاگران اقدام نمودند.
با اعلام وقوع کودتا از سوی کودتاگران، رجب طیب اردوغان از طریق شکبه فیس تایم به گفتگو با هوادارانش پرداخته و خواستار حضور آنها در سطح خیابان ها تا پایان شکست پروژه کودتا شده اند. وفاداران به اردوغان بلافاصله به مقر های حساس هم چون فرودگاه آتاترک و شبکه تی آر تی هجوم برده و کودتاچیان را از این مکان ها اخراج نمودند.
در نقطه ی مقابل اما، حتی دشمنان اردوغان نیز از کودتاچیان حمایت ننمودند. حضور احتمالی شهروندان مخالف اردوغان در غالب حمایت از کودتا می توانست پشتیبانی مردمی کودتاچیان تلقی شده و هم چون آن چه که در فرایند کودتای عبدالفتاح السیسی در مصر صورت پذیرفت، زمینه برای مغلوب نمودن اردوغان و سایر رهبران حزب فراهم می آمد.
از زمان وقوع کودتا، بلافاصله همه احزاب مخالف ترکیه اعم از حزب جمهوری خلق (حزبی که آتاترک رهبری آن را بر عهده داشت)، حزب حرکت ملی و حزب موکراتیک خلق ها (وابسته به کردها) اقدام به محکوم نمودن کودتا نمودند. با آن که اردوغان در حین بازگشت به فرودگاه استانبول، کودتاچیان را وفاداران به فتح الله گولن خطاب کرده بود، حتی او نیز اقدام به محکوم کردن کودتا نمود. فتحالله گولن، شخصیت مذهبی ترکیه که مقیم آمریکا است شدیدا تلاش برای کودتا را محکوم کرده است. او در بیانیه کوتاهی اتهام ارتباط با چنین طرحی را رد کرده و گفته است به عنوان فردی که در چند دهه گذشته، چند کودتای نظامی از سر گذرانده، چنین اتهامی را توهینآمیز میداند.
ب) نگاهی به ساختار سیاسی-امنیتی ترکیه در طول سال های حکمرانی اردوغان گواه آن است، که وی پیشتر و مرتبا از احساس وقوع چنین کودتاهایی بیم داشته و لذا به طور مکرر اقدام به تسویه عناصر مختلف امنیتی-سیاسی در سطح جامعه نموده است. حضور گسترده نیروهای وفادار به او در ارگان های مختلف موجب شده تا بخش های وسیعی از نظامیان و پلیس بلافاصله پس از وقوع کودتا به وفاداری خود به اردوغان اذعان نموده و به مقابله با کودتاگران برخیزند.
ج) اغلب از کودتا به عنوان فرایندی خشونت آمیز یاد می شود. با این حال کودتاگران ترک از زمان اعلام کودتا، از هرگونه اقدامی جهت خونریزی و بهره گیری از مشت آهنین امتناع ورزیده اند. حضور مردم در اقصی نقاط مراکز کلیدی ترکیه و رویارویی آنها با کودتاگران منجر به تسلیم و یا خروج بدون درگیری کودتاگران از سطح مراکز فوق شده است. احتمالا شماری از رهبران کودتا باور داشته اند که دست زدن به این امر، حمایت بخش هایی از مردم را پشت سر خویش خواهند داشت. امری که هرگز محقق نشد.
نکته حائز اهمیت دیگر در این باره آن که، با وجود دشمنی بسیاری از کشورها و رهبران بین المللی با شخص اردوغان، هیچ دولت و یا کشوری با کودتاچیان همدردی ننموده و از آنان حمایت نکرده است. همین امر از دیگر دلایل ناکامی کودتا برآورد می شود.
آینده ترکیه به کدام سو خواهد رفت؟
با ورود رجب طیب اردوغان به استانبول، بلافاصله زمینه برای برگزاری یک نشست خبری برای او فراهم شد. اردوغان در این نشست چنین گفت: «اقلیتی در ارتش اقدام به کودتا کردند، کسانی که به گفته او چشم دیدن اتحاد مردم ترکیه را ندارند». وی گفت عوامل این کودتا تاوان سنگینی برای کارشان خواهند داد. او گفت ترکیه، ترکیه قدیم نیست، علاوه بر آن اردوغان به کنایه گفت افرادی در ارتش از پنسیلوانیا (محل اقامت فتح الله گولن) دستور میگیرند. رجب طیب اردوغان گفت میلیونها نفر به خیابان آمدهاند و او از قدرت کنار رفتنی نیست. اردوغان گفت این تلاش برای کودتا نشان میدهد که جنبش گولن در تروریسم مسلحانه دست دارد و کودتا فرصتی است که ارتش پاکسازی شود.
اولین اظهار نظر اردوغان مبنی بر ضرورت پاکسازی ارتش نشان می دهد، که شکست کودتا عملا فرصتی را برای یکه تازی بیش از پیش برای وی فراهم خواهند نمود، فرصتی که به واسطه حوادث پس از کودتا، حمایت مردمی را نیز در پی خواهد داشت. لذا قابل پیش بینی است که رجب طیب اردوغان بی محابا به قلع و قمع مخالفین خود در ترکیه و به ویژه در مراکز نظامی و امنیتی پرداخته و عملا کشور را به سوی دیکتاتوری مطلق بکشاند.
برآورد فضای پس کودتا نشان می دهد که همه چیز برای وضع قوانین مورد نظر اردوغان من جمله افزایش اختیارات بی حد و مرز رئیس جمهور، بیش از پیش فراهم بوده، و وی می تواند با استناد به ضرورت مقابله با کودتاگران، مخالفین، جراید و مطبوعات آزاد و احزاب مخالف خود را سرکوب نماید.
حال و با گذشت تنها 24 ساعت از زمان وقوع کودتا، شماری از تحلیلگران به ضعف های گسترده ی کودتا و احتمال صوری بودن آن اشاره می کنند، رخدادی که با وجود هزینه های تحمیل شده آن برای ترکیه، می تواند به عنوان جاده صاف کن سیاست های اردوغان تعبیر شود. تجربه ی گذشته اردوغان نشان داده که وی با بهانه های واهی از قبیل مشارکت کُردها در برخی اقدامات تروریستی، عملا مبادرت به بر هم زدن گفتگوها نموده و به سرکوب آنها مشغول شده است. عدم تشکیل دولت ائتلافی پس از انتخابات و دستور برگزاری مجدد انتخابات و افزایش حملات نظامی به مناطق کردنشین در بازه ی زمانی دو انتخابات برای جلب رای ملی گرایان ترک، نمونه ی دیگری از این دست سیاست های اردوغان جهت جلب نظر حداکثری وی می باشد.
برآیند فضای فوق حکایت از آن دارد که در آینده می بایست شاهد یکه تازی و قدرت بیش از پیش اردوغان در سطح مناسبات داخلی و منطقه ای باشیم. روی دیگر سکه اما این که، مخالفین وی نیز با چنین سیاستی از مقابله مسالمت آمیز با او سرخورده شده و به سمت جنگی سرد علیه او متمایل خواهند شد. بحران ایجاد شده در جنوب ترکیه و حضور داعش در مناطق مرزی در کنار افزایش روزافزون شکاف میان اردوغان و مخالفینش نشان از زنگ خطری برای آینده ترکیه محسوب می شود.
فرهنگ نیوز