بصیرنیوز گزارش می‌دهد؛

درد کارگران روزمزد در هفته کار

چطور مسئولان در روز کارگر به دیدار کارگران رسمی که استخدام شرکت‌ها و کارخانجات هستند می‌روند اما ما را که کنار و گوشه خیابان ایستاده‌ایم نمی‌بییند و احوالی از ما نمی‌پرسند.

به گزارش بصیرنیوز، وقتی واژه “کارگر” به میان می‌آید همگان یاد سختی‌های زیاد این قشر میافتند و دل آدمی از فرط مشکلات و دست‌رنجی که به رنج زیاد به دست میاد غمگین می‌شود.

این روزها که فصل کار کشاورزی است شاید بهتر باشد که از کارگرانی بگوییم که از صبح الطلوع وارد زمین‌های شالیزاری می‌شوند و تا غروب مشغول نشاءکاری برنج هستند بلکه بتوانند نان حلالی را بر سر سفره خانواده خود ببرند.

نزدیک اذان صبح اگر سر خیابان ولیعصر فریدونکنار بایستید تعدادی از افراد را می‌بینید که با ساک‌های کوچکی در اینجا ایستاده اند تا کارفرمایی پیدا شود و آن‌ها را برای نشاءکاری به سر زمین خود ببرد.

کارگری را می‌بینم که بر سر پله‌های کنار داروخانه نشسته و چشم به جاده دوخته است، به کنارش که نزدیک می‌شوم از جا بلند می شود و به این خیال که من کارفرمایی باشم که می‌خواهم او را سر کار ببرم به طرفم می‌آید.

خودم را معرفی می‌کنم و او که می‌فهمد من یک خبرنگارم سفره دلش را که انگار چند وقتی بود پیش کسی باز نشده برای من پهن می‌کند.

می‌گوید: من ۶۵ سال دارم و بیشتر از ۴۰ سال کارگری می‌کنم و خرج خانواده خود را از این راه به دست میآورم.

وی که نداشتن امنیت شغلی را درد بزرگ کارگرانی مثل خود میداند، یادآور می‌شود: بسیاری از روزها ما بدون اینکه سر کاری برویم مجبور می‌شویم که به خانه برگردیم و آن روز که دست ما خالی است و شرمنده همسر و فرزندان هستیم به سختی برای ما تا فردا به صبح می‌شود.

این کارگر ادامه می‌دهد: اگر روزی سر کار نرویم در تامین مایحتاج زندگی خود هم دچار مشکل می‌شویم و این موضوع به زندگی ما لطمه میزند.

وی که چهره‌ای سوخته از پس کار در زیر آفتاب دارد با لحنی کنایه‌آمیز می‌گوید: حتی ما روز کارگر هم دیده نمی‌شویم و مسئولان فقط کارگرانی را که در شرکت‌ها و کارخانجات کار می‌کنند به‌عنوان کارگر می‌شناسند و برای آن‌ها پاداش و مراسم می‌گیرند.

این کارگر افزود: ما کارگران روزمزد نه بیمه‌ای داریم نه مکان ثابتی برای کار داریم؛ زمان‌هایی شده که ما به مدت ۱۰ روز بیکار بوده‌ایم و در شرایط سخت زندگی قرار داشتیم و هیچ کسی سراغ ما را نگرفت.

وی گفت: با مکانیزه شدن کارهای کشاورزی هنوز هم شرایط کار برای ما سخت‌تر شده و دیگر ما کمتر از سال‌های قبل به زمین‌های کشاورزی برای کار می‌رویم.

این کارگر یادآورشد: شاید بعضی‌ها از دست‌مزد بالای کارگران گلایه داشته باشند اما باید فکر این را بکنند که شاید اوج کار کارگران در فصل نشاء به مدت یک ماه باشد و پس از این مدت دیگر آن کارگر که دچار مشکلات مختلفی از جمله کمر درد و پا درد می‌شود و هیچگونه بیمه‌ای هم ندارد و با هزینه‌های گزاف پزشک و دارو باید چه کند.

کارگران دیگر که این صحنه را می‌بینند به جمع صحبت‌های ما اضافه می‌شوند و هر کدام دردهای خود را بازگو می‌کنند.

یکی دیگر از این کارگران به من می‌گوید: به این آقایان مسئول بگویید که آیا می‌دانند ۱۰ روز سر کار نروی و هیچ پشتوانه مالی نداشته باشی و صاحب خانه از تو اجاره بخواهد یعنی چه؟

این کارگر که انگار از همه جا بریده بود گفت: چطور مسئولان در روز کارگر به دیدار کارگران رسمی که استخدام شرکت‌ها و کارخانجات هستند می‌روند اما ما را که کنار و گوشه خیابان ایستاده‌ایم نمی‌بییند و احوالی از ما نمی‌پرسند.

وی گفت: من بعضی اوقات به این فکر می‌کنم که الان ۵۵ سال سن دارم و به سختی درحال کارگری هستم تا چه سنی می‌توانم کار کنم و پس از کارافتادگی زندگی من باید به چه صورت پیش برود؟

در همین حال بودیم که یک ماشین کارفرما که قصد گرفتن کارگر برای نشاکاری داشت سر خیابان ولیعصر ایستاد و این کارگران سراسیمه به سمت آن ماشین رفتند و سوار شدند و درحال سوار شدن به من گفتند صدای ما را به گوش مسئولان برسان…

به گزارش بصیرنیوز، این کارگران رفتند اما هزاران سوال بی پاسخ آن‌ها بر زمین ماند…

گزارش: سیدمرتضی رضویان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا