برای آنان که جز برای تخریب و ناله سخن نمی رانند؛

زنگ انشا تمام شد، اکنون زنگ حساب است

بصیر، محسن ترکمانی در ائل نوشت: تخریب صرف دستاورد و عملکرد گذشتگان رسمی بود که شاید می توان گفت رگه هایی از آن در زمان احمدی نژاد بوجود آمد اما با پایان دولت دهم این رسم نه تنها منزوی نشد بلکه در راس اولویت های رسانه ای و سخنرانی دولتی ها قرار گرفت و جالب آنکه دولتی ها جدید قبل و بعد از انتخابات انتقادات شدیدی را به لحاظ ادبیات و اخلاق جاریه در هشت سال گذشته نسبت به دولت داشتند. آغاز کننده جریان نیز خود رئیس جمهور بود که گاه و بیگاه که نه، همیشه و همواره در هرجا که فرصت سخن راندن داشت به قطع گریزی به تخریب و انتقاد از ۸ سال پیش از خود می زد و این جریان در مدیران و مسئولین دولت نیز همچون ویروسی پخش شد و با گذشت دو سال از عمر دولت همچنان این نوع سخن راندن ادامه دارد.

جالب تر آنکه حتی در مواردی که در زمان حال حادث می شوند، باز در تفاسیر عزیزان مسئول به گذشته و آینده ارجاع داده می شوند. مسئول محترم یک، نیم ساعت را سعی می کند مشکل را به گذشته ارتباط دهد و از آن پس یک، نیم ساعت هم قول می دهد که اگر مذاکرات هسته ای جواب داد و تحریم رفع شد و کدخدا خواست حتما به مشکل رسیدگی خواهد شد و باز در انتها توضیحی همیشگی که اگر هشت سال گذشته درست عمل می شد و تحریم نمی شدیم، بطور مثال باران بارش می گرفت و خشک سالی نمی شد و شما الان در زحمت و رنج نبودید که آبی نباشد و کم باشد و … یعنی جزر دیوار هم به هشت سال گذشته ربط دارد و عزیزی که اکنون مسئول است نیز ابدا توانی برای حل مشکل ندارد، چرا که تحریم است و جناب مسئول نمی تواند و یا نمی خواهد عزمی داخل محور برای حل مشکل داشته باشد، باران نیامد، تقصیر احمدی نژاد است، سنگ از آسمان آمد، تقصیر احمدی نژاد است و شعری بافته می شود از این تقصیر احمدی نژاد که گاه پایانی بر آن متصور نمی توان شد.

کسی منکر اشتباهات دولتهای سابق نبوده و نیست، اما کسی هم نمی تواند و حق ندارد دستاوردهای دولتهای سابق را که در عمل دستاوردهای انقلاب هستند، تخطئه کند و نادیده بگیرد، کسی حق ندارد عقده های شخصی و سیاسی خود را بر سر دستاوردهای انقلاب خالی کند که در این اصل چپ و راست، بالا و پایین، هیچکدام مصونیت ندارند و هر کس بر این راه قدم زند دانسته یا نادانسته خیانت می کند.

اینکه مسئولی برای جبران کم کاری و یا ناتوانی خود گذشتگان را مقصر جلوه دهد، خود در ابتدا بر ناتوانی آن مسئول دلالت می کند، زیرا که او نیامده مشکلات را حل و فصل کند و صرفا تکیه بر میز می زند و به هر بهانه ای سخن می راند و از گذشته و حال ناله می کند و کسی هم نیست تلنگری به او بزند تا شاید از خواب بیدار شود، شوربختانه آنجاست که جناب مسئول خویشتن را به خواب زده و تلنگر معنی ندارد و بعنوان عضوی از پازل تخریب دیگری و تطهیر خود، مدام و پی در پی سخن می راند و به پیش می رود تا عقده گشاید از دل خود و دوستانش به پاس چند سال انزاوی سیاسی و اجتماعی شان.

اخیرا یک مقام دولتی در آذربایجان شرقی سخن دکل و دکل دزدی و بردند و خوردند براه انداخت که در نوع خود قابل تامل است، گرچه این مقام محترم ماهها پیش نیز در تبعیت از سخنان رئیس جمهور، منتقدان دولت را بزدل و لرزان خوانده بود، اما پس از مدتی اعتدال پیشگی این بار باز به دولت سابق تاخت تا شاید جبران کند از خودشان بی عملی این دوساله را و باز وعده ای دهند برای بعد از لغو تحریم ها، که صد البته آروزی نگارنده نیز لغو تحریم ها ست البته نه به قیمت عزت و استقلال. این اظهارات نیز از جنس همان اظهاراتی است که دولتی های پایتخت کلید آن را می زنند و دولتی های رده پایین در سطوح مختلف آن را مدام تکرار می کنند تا پروژه تخریب دیگری و تطهیر خود کاملا جا افتاده شود.

نکته ظریفی در این پروژه وجود دارد که شاید آنچنان عیان نباشد و آن این است دلیل اینکه در تخریب ها شخص احمدی نژاد و مدیران منتسب به او مورد هدف قرار می گیرند چیست، شاید در نظر عده ای این جریان بسیار بی مزه و تکراری شده است ،اما دوستان همچنان به این روند ادامه می دهند، جالب تر آنکه خود نیز اذعان می کنند آن هشت سال سیاه و سخت و پس از آن می گویند مردم انتخاب خود را در سال ۹۲ انجام دادند و به دولت قبلی و تفکر آنان نه گفتند.

حال سوال اساسی اینجاست که اگر آن هشت سال سخت و ملال آور بود و مردم نیز به زعم شما از دولت پیش از صدر تا ذیل آن متنفرند، پس از چه می هراسید و تکرار مکررات می کنید؟ آیا جز این است که از بازگشت آن مدیران می هراسید؟! این سوال را لازم نیست در مقابل مردم پاسخ دهید، برای وجدان خود پاسخ گویید کافیست، آنگاه شاید اندکی معتدل شوید و دست از افراط در سیاه نمایی و تطهیر خود با ابزار تخریب دیگری بردارید.

در جلسه ای پیش تر نیز یک مقام  عالی استانی، هر آنچه مشکل در صنایع بوده و هست و خواهد بود حواله داد به گردن کج دولت سابق و مدیر هم رده اش در آن دولت و از آن پس گفت که خجالت هم نمی کشند که با این عملکرد ضعیف و پر اشتباه در میان مردم ظاهر می شوند و …

قطعا خوانندگان محترم می دانند که این وسط کی به کی بوده و هست، پس نیازی به نام بردن و بعدها شکایت و شکایت کشی نیست، عزیز مدیر عالی استانی نیز دو سال یا کمتر از آن دارای اختیار بوده و هست، پس باید فارغ از تخریب و یا انتقادی که به گذشتگان وارد می داند باید گزارشی از کرده ها و نکرده های خود نیز بدهد تا  مردم خود در این ماجرا قضاوت کنند، اشتباه نکنید در مورد عملکردتان سخن می گویم نه درباره قول هایی که برای پس از رفع تحریم ها داده اید، واضح تر بگویم، زنگ انشا برای شما مسئول عزیز به پایان رسیده است، اکنون زنگ حساب است، دفتر انشا و سخنرانی را بهتر که ببندید و دفتر حسابتان را برابر مردم بگشایید، گرچه مردم خودحسابند تاکنون قضاوت کرده اند اگر ناراحت نمی شوید حرف همه مردم را بشنوید نه بخشی خاص که از فرط رفاه خود باخته اند برای کدخدا و هر آنچه او بخواهد.

آنچه که دولتی های استانی از آن می هراسند رای آوری کسانی در انتخابات مجلس است که ماهها تلاش کرده اند برای تخریب آنها و حتی نقل است مسئولی از ترس تشکیل دو قطبی میان او و مدیر دولت قبل که اکنون می گوید در میان مردم می گردد و  ترس از عدم رای آوری، پا به عرصه انتخابات مجلس نگذاشت و این آزمودن عرصه را به دیگر دوستان خود وانهاد.

کوتاه سخن آنکه ادامه این روند تخریب نه بر خط اعتدال است و نه حتی به نفع دولت، زیرا آنکه قضاوت خواهد کرد مردمند که در وقت معین نظر خود را اعلام خواهند کرد، پس نیاز نیست کسی وکیل و وصی مردم باشد و خود به جای مردم جا زند، امید که دوستان از افراط تخریب به اعتدال واقع بینی و انصاف رسند. در یک کلام محمود رفت و به قول شما دیگر بر نخواهد گشت، شما به فکر عاقبت کار خویش باشید.

دانا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا