از کم حرفی دیپلمات یخی تا سکوت مشکوک دوقلوهای احمدی‌نژاد- مشایی

به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، سیاستمداران را به سخن گفتن می‌شناسند، چه آنکه گفتار برای یک سیاستمدار به منزله عمل است و مردم نمی‌توانند یک سیاستمدار ساکت را تصور کنند. برای جامعه ایرانی سیاستمدار ساکت معنایی ندارد. سکوت یک سیاستمدار می‌تواند زمینه حذف او را در صحنه سیاسی کشور فراهم کند. اما سکوت نیز در عرصه سیاست یک استراتژی مهم تلقی می‌شود و سکوت سیاسی زمانی اهمیت پیدا می‌کند که همگان انتظار موضعگیری یک شخصیت سیاسی را در یک موضوع مهم دارند و این سکوت می‌تواند زمینه ساز تشنگی جامعه برای شنیدن سخنان این سیاسیون باشد.

این روزها با توجه به شرایط کشور به ویژه در زمینه اقتصادی و سیاست خارجی سکوت برخی از سیاسیون که تجربه گسترده‌ای در اداره کشور داشتند این سوال را در ذهن‌ها ایجاد کرده است که علت این سکوت چیست؟ آیا آنان با دنیای سیاست خداحافظی کرده‌اند یا این سکوت یک استراتژی است برای رسیدن به هدفی که قرار است در آینده محقق شود؟ جامعه رسانه‌ای و سیاسی ایران این روزها بیش از پیش تشنه شنیدن نظرات این افراد در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی ایران است اما این افراد سکوت را بر کلام ترجیح داده‌اند و تبدیل به سیاستمداران ساکت شده‌اند.

در زمینه پرونده هسته‌ای ایران این روزها سخن زیاد به میان می‌آید و متخصصین و غیر متخصصین در این مورد سخن می‌گویند و گاهی زمینه انحراف در این پرونده را نیز به وجود می‌آورند. این سخنان حتی موجب نارضایتی رئیس جمهور را نیز فراهم کرد و وی به سخنان افراد غیر متخصص در این زمینه اعتراض کرد. در میان این هیاهو سکوت، دو وزیر خارجه سابق ایران در مورد سیاست خارجی و پروند هسته‌ای ایران، تعجب بسیاری را برانگیخته است.

سکوت دیپلمات یخی

کمال خرازی که بعد از وزارت ۱۶ ساله ولایتی بر صندلی وزارت خارجه تکیه زد از آرام ترین سیاستمداران ایرانی است. بسیاری از اهالی رسانه یکی از سخت ترین کارهای دنیا را پیدا کردن لبخند در چهره وزیر خارجه خاتمی می‌دانند که همین آرامش در کمال جدیت از خرازی یک چهره ویژه در عرصه دیپلماسی ایران ساخته است.

خرازی که خود عامل انتقال پرونده هسته‌ای ایران از وزارت خارجه به شورای امنیت بود، این روزها ترجیح داده است در مورد پرونده هسته‌ای سکوت کند و کمتر سخن بگوید. او در معدود موضع گیری‌های خود به لیاقت و شایستگی ظریف در هدایت پرونده هسته‌ای ایران تاکید کرده است.

رئیس و عضو شورای راهبردی روابط خارجی، ترجیح می‌دهد این روزها بیشتر در این جایگاه حقوقی فعالیت کند و به دور از حاشیه‌ها وظیفه خطیری که رهبر انقلاب بر دوشش گذاشته‌اند را به سرانجام برساند. خرازی چندبار از سوی اصلاح طلبان به عنوان نامزد احتمالی در انتخابات‌های مختلف معرفی شده است که وی با توجه به روحیات ویژه ای که دارد که از پذیرفتن آن امتناع کرده است. بسیاری علت سکوت خرازی را عضویت او در شورای راهبردی روابط خارجی می‌دانند، اما در این میان بسیاری از او انتظار دارند به عنوان کسی که ۸ سال سکان هدایت وزارت خارجه را داشته است، در مورد سیاست خارجی و پرونده هسته‌ای بیش از این‌ها سخن بگوید.

سکوت؛ سنگال و شورای نگهبان

وزیر برکنار شده در سنگال در دولت دهم، دیگر فردی است که این روزها سکوتش برای اهالی سیاست تعجب برانگیز شده است. منوچهر متکی که بیش از ۵ سال در دولت احمدی نژاد عهده دار وزارت خارجه بود از چهره‌های خبر ساز ایران در سال‌های گذشته بوده است و این سکوت او نشان از گلایه‌های اساسی آقای دیپلمات از شرایط کشور به ویژه در زمان انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم دارد.

نحوه برکناری او از پست وزارت خارجه چند ماهی تیتر اصلی رسانه‌های ایران و جهان بود. متکی در حالی که در سنگال در حال انجام ماموریت خود بود از سوی احمدی نژاد برکنار شد و این خبر را متکی نه از سوی مقامات ایرانی بلکه از سوی رئیس جمهور سنگال شنید که همین کار و نحوه برکناری باعث شد که نمایندگان مجلس رئیس جمهور را برای پاسخ به نحوه برکناری متکی به مجلس بکشانند. متکی خود اعتقاد داشت که برکناری‌اش در حین انجام مأموریت توسط محمود احمدی‌نژاد را «غیر اسلامی و توهین آمیز» است.

متکی بعد از برکناری منحصر به فردش از وزارت خارجه سودای ریاست جمهوری کرد و با وجود توافقی که با ائتلاف بزرگ اصول گرایان کرده بود، راهی وزارت کشور شد و در این انتخابات ثبت نام کرد. او خود را برای کارزار انتخابات آماده می‌کرد که ناگهان خبر رد صلاحیت خود را شنید و پس از آن تبدیل به دیپلمات ساکت ایران شد.

متکی بعد از روی کارآمدن حسن روحانی سکوت را در دستور کار خود قرار داده است، سکوتی که به نظر می‌رسد حاصل از دلخوری از شورای نگهبان به دلیل رد صلاحیت باشد. بسیاری از رسانه‌ها منتظر یک گفت‌وگوی جذاب از او در مورد نحوه برکناریش و انتخابات ریاست جمهوری هستند.

در کنار این دو دیپلمات، روحانیونی هم نیز هستند که سکوت آنان سوالات فراوانی را برای علاقه مندان به سیاست ایران ایجاد کرده است. عبدالله نوری دیگر سیاستمدار ایرانی است که این روزها در فضای تازه ایران ترجیح داده است سکوت کند و تنها مواردی معدود به اظهار نظرهای سیاسی می‌پردازد.

روزهای پرحضور تا روزهای بی فروغ

عبدالله نوری بعد از استیضاح و برکناری از وزارت کشور دولت خاتمی راهی شورای شهر تهران شد و دست به انتشار روزنامه خرداد زد. این روزنامه پس از مدتی توقیف شد. و عبدالله نوری به دادگاه ویژه روحانیت فراخوانده شد و پس از چندین جلسه محاکمه و دفاع، و بنابر اتهام‌هایی مانند توهین به مقدسات، نشر اکاذیب، اقدام بر علیه امنیت ملی و نظایر اینها، در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه و به ۵ سال زندان محکوم گردید. مرگ برادر باعث آزادی وی شد و پس از آن، نوری گوشه نشینی را به حضور در صحنه سیاست ترجیح داد.

بسیاری انتظار داشتند با پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، عبدالله نوری سکوت خود را بشکند و همچون گذشته تبدیل به روحانی فعال در عرصه سیاسی ایران تبدیل شود اما پیروزی « شیخ دیپلمات » نیز نتوانست، سکوت نوری را بشکند و او همچنان لقب شیخ سکوت را یدک می‌کشد. شاید در روزهایی که عبدالله نوری در صحنه سیاسی ایران حضور فعالی داشت و هم نمایندگی مجلس را تجربه کرده بود و هم وزارت کشور را، هیچ کس این آینده را برای او تصور نمی‌کرد که از دنیای پر حضور به روزهای بی فروغ برسد.

همچنان خاموش و پشت پرده

دیگر فردی که می‌شود از وی به عنوان یک سیاستمدار ساکت نام برد، موسوی خوئینی‌هاست. او چندسالی است به ویژه بعد از حوادث سال ۸۸، گوشه نشینی را به فعالیت‌های سیاسی ترجیح داده است.

پدر معنوی دانشجویان خط امام تسخیر کننده لانه جاسوسی آمریکا، که در کارنامه خود نمایندگی مجلس، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری، سرپرستی صداوسیما و دادستانی کل کشور را در کارنامه خود دارد، در طول دوران فعالیت‌های سیاسی خود سعی کرده است از خود تصویری متفاوت تر از دیگر سیاستمداران ایرانی بوجود آورد. او بعد از سال ۶۸ سعی کرد در پشت صحنه باشد تا در صحنه، و همین وجه تمایز وی با دیگر سیاستمداران ایرانی است.

همین رفتار او باعث شده که اصول‌گرایان به او لقب مرد پشت پرده سیاست اصلاح طلبان بدهند. اما موسوی خوئینی‌ها این روزها به یک بازنشستگی اجباری تن داده است و حتی کمتر اظهار نظر سیاسی می‌کند و ترجیح می‌دهد که همچنان در سکوت و به چراغ خاموش حرکت کند.

سکوت موسوی خوئینی‌ها، یک سوال بزرگ در ذهن اکثر روزنامه نگاران ایرانی است که چرا روحانی که بسیار او را یک سیاست ورز قهار می‌دانند، امروز سکوت کردن را به هرچیزی دیگر ترجیح داده است. موسوی خویئنی‌ها این روزها بیش از بیش در سایه قرار دارد، بدون شک می‌شود او را ساکت ترین روحانی اصلاحات در این ده ساله اخیر نامید.

در کنار این دو روحانی اصلاح طلب، سکوت ناطق نوری، چهره شناخته شده راست سنتی ایران، دیگر سکوت معنا دار سیاسیون ایرانی است. او سال‌هاست به جز مراسم شب‌های قدر، سکوت را بر هر چیز دیگری ترجیح داده است. ناطق نوری که دلخور ترین سیاستمدار این سال‌های ایران است، به دلیل تهمت‌های محمود احمدی نژاد در جریان مناظره با میر حسین موسوی در سال ۸۸، که زمینه ساز دلخوری او از دوستان دیروز خود و جریان اصول گرایی شد. روزه سکوت گرفت و در اندک مواردی حاضر به شکستن آن شد.

سکوت معنادار مراد و مرید

در پایان باید به دو سکوت دیگر نیز اشاره کرد. محمود احمدی نژاد و مشایی، مراد و مرید معروف دولت نهم ودهم، این روزها به دور از هیاهوهای گذشته در یکی سکوت خبری کامل قرار دارند. دو فردی که تا قبل از خرداد ۹۲ همیشه تیتر اخبارها و رسانه‌ها بودند، بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به گوشه خلوت خود رفتند و آنطور که گفته می‌شود خود را برای آینده نزدیک آماده می‌کنند تا هم سکوت خود را بشکنند هم به قدرت بازگردند. شکستن سکوت این دو می‌تواند جذابیت‌های فراوانی برای جامعه بی خبری ایران داشته باشد. سکوت احمدی نژاد در حالی ادامه دار است که افراد نزدیک به رئیس دولت‌های نهم و دهم از چاپ و انتشار خاطرات او سخن به میان می‌آورند.

چیزی که در این میان مهم است بیان این مسئله است که سکوت این افراد نه از سر رضایت بلکه حاصل یک شکست و یا دلخوری سیاسی است و تنها می‌توان سکوت خرازی را متفاوت تر از دیگران دانست و الی دیگران سکوتی با جنس اعتراض دارند و باید منتظر بود و دید که چه زمانی این سکوت خواهد شکست.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا