به مناسبت آغاز زعامت مقام معظم رهبری

اشاعه اسلام سکولار با هدف حذف ولایت فقیه از نظام اسلامی

به گزارش بصیر به نقل از  بلاغ، به دنبال ارتحال حضرت امام(ره)با الهام از رهنمودهای آن حضرت و با درایت و هوشیاری خبرگان رهبری، علی رغم میل باطنی حضرت آیت الله خامنه ای، ایشان به مقام رهبری انقلاب اسلامی ایران انتخاب شدند لذا در سالگرد آغاز زعامت مقام معظم رهبری، لزوم واکاوی اهداف شبهه افکنی مروجین اسلام سکولار  و مخالفان ولایت فقیه در جامعه ی اسلامی امری ضروری است.

مسأله ی حکومت اسلامی و مولفه ی ولایت فقیه در عصر غیبت به عنوان مسأله ی کلامی، فقهی، حقوقی، سیاسی و اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

لذا ضرورت واکاوی شاخصه های کارآمدی این مقوله ی مهم در استقرار حکومت اسلامی و چیستی اهداف شبهه افکنان و مخالفان ولایت فقیه می تواند چهره ی واقعی شبه روشنفکران غرب زده و سکولار را بر ملا سازد.

بدیهی است التزام به ولایت فقیه از اعتقادات دیرینه، مسلم و ریشه دار مذهب تشیع است، لیکن انقلاب اسلامی ایران به عنوان عالی ترین تجلی ظهور ولایت فقیه در قالب تشکیل  نظام اسلامی مورد نظر است که عالی ترین ثمره آن را می توان در اعتباربخشی قانونی به ولایت فقه مورد ارزیابی قرار داد، این جنبه ی قانون دادن به ولایت فقیه، سبب شد تا بسیاری از شبه روشنفکران غرب زده، معاندان و مخالفان این اصل اسلامی با طرح شبهات و مخالفت ها در راستای نفی ولایت فقیه برآیند، توطئه ای که با هوشیاری امام(ره) و رهبری تاکنون ناکام ماند و با روشن شدن بسیاری از ابعاد کارآمدی و ظرفیت عظیم این اصل مترقی در حکومت اسلامی، باید شاهد بسط و گسترش الگوگیری از آموزه های نظام ولایت فقیه در امت اسلامی و دیگر جوامع بشری شد.

باید اذعان کرد نفوذ اسلام سکولاریزم در نظام اسلامی به عنوان مقوله ای خطرناک و در راستای اهداف قدرت های غربی و تضعیف و در نهایت حذف ولایت فقیه از نظام اسلامی صورت می پذیرد، به عنوان نمونه نهضت آزادی در خرداد ۵۸ جزوه ای درون گروهی در حدود ۶۰ صفحه منتشر کرد و در آن با صراحت ادعا کرد که امام(ره) باید به قم برود و روحانیت به مساجد برگردند تا تقدس روحانیت و اسلام حفظ شود، زیرا سیاست و کشورداری موجب کاهش اعتبار علما خواهد شد.

رأس کادر اجرایی این نهضت با اصرار بر اشاعه ی اسلام سکولار و حتی برای اثبات تفکیک دین از حکومت و سیاست شواهدی را از تاریخ امامان ذکر کرد[۱] و در ادامه دیگر روشنفکران سکولار در راستای تفکیک دین از سیاست گام برداشتند، یکی دیگر از این افراد ضمن انکار پیوند دین و سیاست، راهی را پیش روی ما می گذارد و می گوید: «حق این است که دینی شدن سیاست فقط وقتی ممکن است که فهمی غیر مقدس از دین را با شیوه ی غیر مقدس علمی مدیریت، همنشین و عجین کنیم و الّا دین مقدس را با سیاست غیر مقدس آمیختن، آب در هاون کوبیدن است.»[۲]

اما با مراجعه به تاریخ می توان به این واقعیت دست یافت که اولین کاری که رسول خدا(ص) بعد از هجرت به مدینه انجام داد، تشکیل حکومت اسلامی بود، این وضع بعد از ارتحال پیامبر اکرم(ص) در دوران خلفای نخستین و حتی در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس همچنان ادامه یافت و آنها به نام خلیفه ی رسول الله(ص) بر مردم حکومت کردند؛ هر چند حکومت آنها غالباً ظالمانه و خارج از چارچوب قوانین اسلامی بود و از طرفی فشارهایی که بر امامان وارد می شد: قیام امام حسین(ع)، ولایتعهدی امام رضا(ع)، زندانی شدن امام کاظم(ع)، تبعید امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) به سامرا و تحت نظر قرار گرفتن آنان از ترس قیام بر ضدحکومت، همه و همه نشانگر این واقعیت است که دین هرگز از سیاست جدا نیست و همواره تشکیل حکومت اسلامی، یکی از مسائل ابتدایی و بنیادی در اسلام است.

پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) در میان پیامبران آنچنان سیاستمداری شایسته، مدیر و مدبری لایق بودند که در زیارت جامعه ی کبیره به لقب «ساسَةُالعِباد» یعنی سیاستمدار و اداره کننده بندگان خدا، خوانده شدند.

بنابراین مدعیان روشنفکری با طرح اسلام سکولار و ادعای لزوم ایجاد فضای آزاد برای مردم و اشاعه ی این قول که باید مردم را به حال خود گذاشت و دولت و نه هیچ مقام دیگری مرشد مردم نیست و هیچ کس حق ندارد به مردم بگوید بد و خوب چیست، در عمل در راستای مخالفت با ولایت فقیه برآمدند، لیکن در نظام ولایت فقیه جدای از احترام به آزادی و حق مردم و تحمل سخنانی که بر اصول و منطق استوار باشد، سخن از ارشاد و راهنمایی و سوق دادن جامعه و مردم به طرف آزادی های مشروع و حرکت به سوی رشد و تعالی انسانی مطرح است.

بدیهی است نظام ولایت فقیه با نظام لیبرالی و اعطای آزادیِ نامحدود به انسان برای رسیدن به لذایذ نفسانی نامحدود که به مکتب «آزادی طلبی» مشهور شده است، تفاوت اساسی و بنیادی دارد که می توان گفت: «ولایت، یعنی حکومت الهی که هیچ اثری از خود پرستی، سلطنت و اقتدار خودخواهانه در آن وجود ندارد، اگر وجود پیدا کرد ولایت نیست. فرق بین حکومت و ضمانت های الهی با غیر الهی این است که در ضمانت های الهی، ضمانت درونی است. اگر کسی که متصدی مقامی است. شرایط آن را نداشت، به خودی خود از این پیوند خلع می شود، این امر خیلی مهمی است. بنای ولایت الهی، بر هضم شدن در امر و نهی پروردگار است؛ درست نقطه ی مقابل سلاطین مادی و حکومت های بشری.»[۳]

لذا مروجین اسلام سکولار در راستای مقابله و حذف اصل مترقی ولایت فقیه اقدام کردند لیکن کارآمدی بی بدیل نظام ولایت فقیه که نمونه ی آن در مدیریت بحران های مختلف در نظام اسلامی همچون فتنه ی ۸۸ متجلی شد، قطعاً توطئه های قدرت های استکباری و روشنفکران غرب زده را نقش بر آب خواهد کرد و با زعامت حضرت آیت الله خامنه ای این نظام اسلامی در راستای اهداف متعالی به اوج پیشرفت و سعادت رهنمون خواهد شد.


[۱]مهدی بازرگان، آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء، مجلۀ کیان، شمارۀ ۲۸، ص۵۰ و ۴۹٫

[۲]عبدالکریم سروش، معنا و مبنای سکولاریزم، مجلۀ کیان، شمارۀ۲۶، ص۸٫

[۳]آیت الله العظمی خامنه ای، سخنرانی ۱۳۷۸/۱۱/۱۶

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا