همدلی و همزمانی دولت و غرب در مذاکرات لوزان
بصیر، برجام، به ظاهر بیانیه مشترکی است که از سوی مذاکرهکنندگان ایران و ۱+۵ و اتحادیه اروپا در لوزان سوئیس منتشر و از سوی محمدجواد ظریف و موگرینی قرائت شد و بلافاصله سران کشورهای حاضر در این مذاکرات به تفسیر آن پرداختند.
هرچند، قبل از صدور این بیانیه، مقام معظم رهبری در مشهد مقدس خواستار توافقی بدون تفسیر و یک مرحلهای شدند و هشدارهای لازم در مورد خدعه و نیرنگ غرب را به سران دیپلماسی کشور دادند، اما قرائت بیانیه لوزان به نظر میرسد بیانگر موضوعی دیگر باشد.
اما آنچه در این یادداشت به آن اشاره میشود در واقع سه نکته کلیدی و مهم است، نکاتی که وال استريت ژورنال سه تفاوت اصلي تفاسير ايران و امريكا از توافق را منتشر كرد.
نکته نخست به تحریمها مربوط میشود، تفسیر غرب از تحریمها این است که تحریمهای هستهای معلق خواهد شد، تفسیری که از سوی سران دیپلماسی کشور رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است و گفتهاند که تحریمهای هستهای لغو خواهند شد.
دو نکته در اینجا قابل بیان است و آن زمان و نحوه لغو تحریمها است، در این بیانیه علاوه بر «معلق» بودن تحریمهای هستهای نه«لغو» آن، زمان لغو و یا تعلیق آن نیز مشخص نیست.
در واقع در این بند مذاکرات به دلیل قابل تفسیر بودن وارد «دومرحلهای شدن» شده است و این دقیقا ورود به خط قرمزی است که رهبری ترسیم کرده و بارها نسبت به آن هشدار داده بودند.
در مورد ذخاير هستهاي نیز تفاسیر متفاوتی صورت گرفته است، نگاه آمریکا نسبت به این موضوع این است که ايران موافقت كرده كه براي حداقل ۱۵ سال در حد ۳.۶ درصد غنيسازي كند و ذخيره اورانيوم غني شده خود را براي ۱۵ سال از ۱۰ هزار كيلوگرم به ۳۰۰ كيلوگرم برساند اما تفسیر ایران از این بند مذاکره به گونهای دیگر است به طوریکه معتقدند مدت زمان برنامه جامع مشترك براي ۱۰ سال خواهد بود كه در اين مدت ۵۰۰۰ سانتريفيوژ نطنز در حد ۳.۶۷ درصد غني سازي خواهند كرد و آنچه به نظر میرسد، ايران مدت زمان محدوديت غنيسازي و ذخاير خود را ۱۰ سال و امريكا ۱۵ سال میداند.
نکته دیگری که باید بدان توجه شود در مورد بازرسيها است، تفسير امريكا از این موضوع این است که آژانس انرژي هسته اي دسترسي عادي (مرتب) (Regular access) به تاسیسات هستهاي ايران و زنجيره حمايتي اين برنامه خواهد داشت و در مقابل طرف ایرانی بدینگونه که ايران به طور داوطلبانه و موقت (Voluntary and temporary) پروتكل الحاقي را اجرا و اجازه دسترسي به تاسیسات هستهاي را مهيا خواهد كرد تفسیر میکند و مهمترین تفاوت این بند نیز بازرسیهای سرزدهای است که برای مخاطب داخلی در ایران جالب نبوده است.
به هر حال آنچه به نظر میرسد این بیانیه که ایران را به سوی توافقی دو مرحلهای که مخالف موازین ترسیم شده رهبری است رهنمون کرده، علاوه بر آنکه همدلی و همزبانی با ملت نداشته بلکه در راستای همدلی و همزبانی با غرب گام برداشته است.
آنچه به وضوح مشخص است، دولت روحانی در مذاکرات هستهای منافع خودش را بر منافع ملی ترجیح داد، یعنی انتخاب مجدد را بر استقلال و عزت کشور یا نفع کوتاه مدت را بر منافع بلند مدت ترجیح میدهد.
رهبری معظم انقلاب هم در این موضوع به حفظ و اقتدار نظام که پایه آن فهم و حضور اکثریت مردم و وحدت ملی است در کنار منافع و حقوق ملی توجه بیشتری نشان دادند، زیرا استقلال و امنیت ما مردم محور است.
رهبری علاوه بر مدیریت کلان قضیه، تلاش کردند بیفایده بودن مذاکرات را در بیانات تبیین کنند تا مردم این موضوع را متوجه شوند اما دولت اصرار به مفید بودن دارد.
اما آنچه به نظر میرسد راه حل دعوا و اختلاف نیست بلکه تبیین و تفهیم است و چون این موضوع همانند یک فتنه اقتصادی ـ سیاسی است و با شکم مرم گره خورده بنابراین بصیرت و صبر، تکنیک رهبری و تکلیف ما تبیین و روشنگری منطقی است.