دل‌نوشته خبرنگار اعزامی بصیرنیوز به آئین پیاده‌روی اربعین؛

پیاده مسیر عشق از نجف تا کربلا

بصیر/ ابوالقاسم فرجی

آرزو یعنی داشتن یک جفت پای خسته و پیمودن ۸۰ کیلومتر مسیر نجف تا کربلا.

باید رفت و دید چرا که در کربلا وصف العشق، نصف العشق معنا ندارد، پیر و جوان، زن و مرد، همه عاشقانه نه، دیوانه‌ار برای رسیدن به حرم سید و سالار شهیدان کربلا گام بر می‌دارند، تشنگی، خستگی، بی‌خوابی بی‌معنا است.

آنجا می فهمی «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست…»

باید رفت و دید، چرا که زبان قاصر است از بیان آن همه عشق و ارادت به مولای متقیان امیرالمومنین علی(ع)

عشاق پیاده مسیر عشق را از مرزهای مختلف کشور به سوی کربلا می‌پیمایند، حال و هوای مهران دیدنی است، در وصف نمی‌گنجد، به جهت ازدیام عاشقان و کمبود فضای جاده و ناوگان حمل و نقل، زائران در مسیرهای مختلف مرزی تا نجف، کربلا، کاظمین و سامرا کیلومترها راه را پیاده می‌پیمایند و با هر وسیله‌ ممکن خود را به یکی از شهرهای زیارتی می‌رسانند.

روز موعود نزدیک است، همه این مردم برای آن روز با پاهای عاشق خود به سمت عشق درحرکتند، یکی می‌خواند، عده‌ای دست به سر و سینه می‌زنند، عده‌ای گریه‌کنان، تعدای هم در مسیر سکوت کرده‌اند و از عظمت این عاشقی مبهوت‌اند.

شیعیان عراق که عمدتا از طبقه محروم جامعه هستند درآمد و ذخیره ۱۱ ماهه خود را به پای زائران پیشکش می‌کنند، په توفیق بزرگی…

نمی‌خواهم اجر خادمان امام حسین را در خاک ایران به زیر سوال ببرم اما آنها هرچه دارند برای پذیرایی زائران نذر می‌کنند نه کسانی که تمکن مالی دارند.

در مسیر پیاده‌روی با صحنه‌های زیادی روبه‌رو شدیم که قابل وصف نیست، باید تجربه کنید.

پیرزن قد خمیده که تا کمر دولا شده بود با عصای چوبی چنان با سرعت مسیر را طی می‌کرد که گویی کسی منتظرش است، در مسیر به طفلی برخوردیم که والدینش در کف پاهای ظریف و کوچک او با نوشتن شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» به حق مهم‌ترین شعار واقعه عاشورا که همان «هیهات من الذله» بود را با انزجار از شیطان بزرگ نشان می‌دادند.

در مسیری دیگر پیرمرد عاشقی را می‌دیدم که دمپایی پایش با دو رنگ متفاوت بود، نمی دانم شاید اوضاع مالی مناسبی نداشت اما این حسین کیست که فقیر و غنی، در برابرش یکی است.

الله اکبر…هرچند امام حسین و یاران باوفایش در عاشورا سیراب نشدند اما چه وصف ناشدنی است سیراب شدن زائران حسینی با برپایی ایستگاه‌های صلواتی و موکب‌های خدماتی عاشقان اباعبدالله.

برخی از عاشقان خادم امام حسین(ع) ملتمسانه از زائران اباعبدالله درخواست می‌کردند که بخش کوچکی از نیازشان مانند خوردن غذا، نوشیدن آب و چای، برطرف کردن خستگی، دادن دستمال کاغذی، واکس زدن کفش و هرگونه خدماتی دیگر را آنها انجام دهند.

چه غروب‌های دل‌انگیزی…با آنکه همه در تلاش برای رسیدن به معشوق خود در این مسیر هستند اما غروب صفایی دیگر دارد، پس از یک روز پیاده‌روی سخت و نفس‌گیر، صاحبخانه عاشقانه میهمان را فرامی‌خواند تا اندکی از زمان این زیارت را در خانه خود بگذرانند تا در ثواب آنها شریک شوند.

در آنجا خدمت به زائران به گونه‌ای دیگر است، از شستن جوراب‌ها تا گرم کردن حمام کچک خانه‌شان.

در نگاهی دیگر به این سفر روحانی، می‌بینیم شکارچیان، دوربین به دست در حال شکار زائران هستند، آنها از هر فرصتی برای ارسال اخبار تصویری و توصیفی خود استفاده می‌کنند.

بسیاری از مردم کوله‌های منقش شده به عکس رهبری را با خود حمل می‌کنند، آنها معتقدند این پیاده‌روی تجدید بیعت با ولی‌فیه زمان و رهبر ام‌القرای جهان اسلام است.

هرچه بگویم کم است، بگذارید حال و هوای دلتان را کربلایی کنم، وارد بین‌الحرمین می‌شویم، چه دنیای عجیبی، در همان ابتدا ادب برادر کوچکتر به اباعبدالله کاملا محسوس است.

ورود به حرم با اذن ساقی بی‌دست، هرچند ازدحام جمعیت بسیار این کار را سخت کرده است، بسیاری از مردم فقط به همین مقدار رضایت می‌دهند که دقایقی کوتاه را تنها در بین‌الحرمین بمانند.

زائران با نگاهی دیگر به این موضوع می‌نگرند، آنها معتقدند وقتی کیلومترها به سوی معشوق می‌آئیم امام حسین قطعا چند متر را به استقبال‌شان می‌رود، شاید همین افراد در حالت عادی نتوانند هرگز این مسافت سخت و طولانی را بپیمایند اما« این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست…»

حرم اباعبدالله، حرم ساقی بی‌دست حضرت ابوالفضل…چه زیارت شیرینی، حال نوبت به وداع است….

شاید در وصف نگنجد…پایان عشق‌بازی و آغاز دلتنگی….

توان برای وصف نیست…فقط می‌توان دعا کرد تا بار دیگر زائر حرم کوی عشق شد…

السلام علیک یا اباعبدالله…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا