یادداشت اختصاصی بصیر/ سناریویی که حداقل 10 سال قبل نوشته شد؛

«از عروسک خیمه‌شب‌بازی شدن سران فتنه» تا «سکوت خواص و جراید منتصب به آنها»

DSC_0434

بصیر/ سیداحمد حسینی

«۹ دی نقطه عطف تاریخ جمهوری اسلامی ایران است»، این جمله را بارها شنیده‌ایم و در تیتر بسیاری از روزنامه‌ها، سایت‌ها و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دیده‌ایم، اما به راستی چطور ۹ دی نقطه عطف تاریخ این نظام مقدس و الهی شد.

بر این اساس به تحلیل ضمنی این موضوع و حوادث آن سال‌ها پرداختیم تا زوایا بیش از پیش بر همگان روشن شود.

نخستین موضوعی که در این رابطه وجود دارد این است که آیا فتنه ۸۸ با برنامه‌ریزی قبلی به وجود آمد یا اینکه این فتنه زائیده انتخابات است؟

در پاسخ به این سوال باید اینگونه گفت که دو نگاه می‌تواند پاسخگوی افکار مردم حقیقت طلب باشد، نخستین نگاه از سوی رسانه‌های غربی و به ویژه عوامل آنها در داخل کشور و بسیاری از احزاب و جناح‌های قانونی و مطبوعات دنبال می‌شده است.

برخی‌ها به دنبال تقلیل دادن موضوع و اهمیت آن به تلاش‌های کروبی و موسوی به عنوان کارگردانان اصلی این آشوب‌ها و فتنه‌های خیابانی هستند، هرچند که این نوع نگاه به موضوع را نیز مثبت می‌پنداریم.

در واقع دو شخصیت کشور آلت دست غربی‌ها قرار گرفته‌اند و این نشان می‌دهد که شیطان حتی در کمین انصار نیز قرار می‌گیرد اما آیا به راستی می‌توان نام آنها را انصار نامید.

اما اگر به زاویه و نگاه دوم توجه کنیم به راحتی به این موضوع می‌رسیم که سناریوی این فتنه حداقل ۱۰ سال گذشته نوشته شده بود.

بهزاد نبوی جمله‌ای را یاد می‌کند که سال‌ها در اذهان باقی می‌ماند،(در سال ۷۸ عصای رهبری را شکستیم و در سال ۸۸ خود رهبری را می‌زنیم)، این جمله قدمت ۱۰ ساله طرح را نشان می‌دهد، آمریکا و رسانه های این کشور، انگلیس و بسیاری از جریان های قانونی در متن اصلی کار بودند و نکته جالب اما قابل تامل ردپای بسیاری از اعضای اصلاح‌طلبان را در فتنه ۸۸ مشاهده می‌کنیم.

آنها در این سناریو به همراه سرسپردگان داخلی و رسانه‌های زنجیره‌ای خود به دنبال زدن ضربه نهایی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بودند و می‌خواستند ضربه مهلکی به این کشور بزنند و به یاری خدا موفق نشدند چرا که آنها یادشان رفته بودند«مکرو و مکرالله ان الله خیر الماکرین».

اگر بخواهیم مقصران اصلی فتنه ۸۸ را تبیین کنیم چندین دسته را در دایره تقصیر می‌بینیم، شاید توجه به این نکات کمی دوراندیشانه باشد، اما قطعا خالی از لطف نیست، در برخی از رسانه‌هایی که ماهیتی اقتصادی داشتند مباحث سیاسی مطرح می‌شد مسائلی که در راستای ایجاد فتنه و در امتداد آن بود تا چندین هدف همچون کمرنگ نشان دادن مقصران را پیگیری کنند.

برخی نیز تلاش می‌کردند تا اذهان را به سمت و سوی دیگری سوق دهند، بدون شک بخش اصلی و دسته نخست فتنه، افرادی چون موسوی و کروبی قرار داشتند، آنها به عنوان عروسک‌های خیمه‌شب بازی غرب تن به خواسته‌های کثیف آنها دادند.

دسته دوم آنهایی بودند که با رسانه خود فتنه را به سمتی که می‌خواستند مدیریت می‌کردند، به عنوان مثال در موضوع گروهک‌های تروریستی برخی تریبون پیروزی‌های دشمنان شدند و در همان زمان نیز عده‌ای در داخل پیروزی‌های فتنه‌گران را پررنگ می‌کردند.

سومین دسته از آنها کسانی بودند که در صحنه اصلی نبودند و در رسانه‌ها نیز ظاهر نمی‌شدند اما از طراحان اصلی این جنگ نرم بودند و فرزندان‌شان نیز نقش پررنگی را ایفا کردند.

این اشخاص کسانی بودند که با سکوت معنا‌دار خود سعی کردند حمایت معنوی این جریان را به عهده بگیرند که متاسفانه سابقه انقلابی از آنها به یاد داریم، در نهایت دسته‌ای که معتقدیم آتش این فتنه را بیشتر و قشر خاکستری را وارد این حوادث کرد همین افراد ساکت و دسته سوم بودند.

موضوع دیگری که در این فرصت باید گفت این است که یک فرد ادعای حمایت از رهبری می کرد و گفت (ما اهل فتنه و موسوی نبودیم چرا به ما انگ می زنید)، این جملاتی است که بسیاری از اصحاب فتنه از آن یاد می‌کنند و حتی برخی از آنها هنوز از این موضوع اعلام برائت نکرده‌اند، اما نکاتی که مطرح می‌شود این است که اگر این افراد در جریان اصلی فتنه نبودند و دم از رهبری می‌زنید، چرا حتی یک بار هم حاضر نشدند به آن حتی اشاره کنند؟

رهبری در این چند سال گذشته بارها در سخنرانی‌‍های‌شان از این موضوع یاد کرده‌اند، چرا در حالی که تریبون‌های مختلف در اختیارتان قرار دارد باز هم از برائت از فتنه امتناع کردید.

خیلی از این افراد نیز تنها به ظاهر به این موضوع پرداختند و به نوعی محافظه‌کاری خود را حفظ کردند.

در بخش دیگری از این قصه نانوشته برای انقلاب اسلامی ایران که از یک سناریوی پیچیده بهره‌ می‌گرفت، در این فتنه می‌خواستند محاسبات‌شان درست از آب دربیاید، آنها برنامه‌ریزی را در کف خیابان با سناریوهای خود به وجود آورند تا بیشتر مردم کشور را با خود همراه سازند، این نکته‌ای بود که به ضرر آنها به اتمام رسید و به نوعی اشتباه محسباتی بود.

درست است که آنها هزینه زیادی را در این خصوص انجام دادند اما از شناخت مردم جامعه نسبت به دین و انقلاب غافل بودند، ۹ دی نیز نقطه عطف این محاسبات‌شان بود و جامعه تا قسمتی با این مواضع توسط ایادی خارجی و داخلی پیش رفت اما وقتی کار به منافع نظام رسید و نیت‌های آلوده این اشخاص را توانستند بشناسند آگاهی مردم ارتقاء پیدا کرد، حتی آن شخصی که به سران فتنه رای داده بود به جبهه انقلاب برگشت و در کنار آن شخص انقلابی یعنی رهبر قرار گرفت و نشان داد محاسبه آنها همانند سال ۷۸ غلط بود.

نقش خواص نیز در این بین بسیار تاثیر گذار بوده است، در فتنه ۸۸ بسیاری از خواص سکوت و عده‌ای هم همراهی کردند اما این مردم بسیار برتر از مردم آن زمان هستند چرا که خلا خواص حامی فتنه را پر کردند و نگذاشتند که آن قائله به نفع جناح فتنه با پشتیبانی از ولی فقیه و ولایت رقم بخورد، این وجه تمایز هنوز هم به شدت نمایان است.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا