کلید خوردن مجدد سناریوهای دوران اصلاحات

بصیر، نفاق مشتی اوباش و عمال اجانب نبای آقایان را از مقصد عالی خود سست کند و مسلما نخواهد کرد، اسلام با این عناصر در طول تاریخ مواجه بوده ، و طبقه منافقین از صدر اسلام تا کنون لکه ننگی بوده اند که خواسته اند مسلمانان حقیقی را از راه حق با حیله و تظاهر به اسلام بازدارند. امام خمینی(ره) ۴ مرداد  ۱۳۵۶

پس از اقدام شجاعانه شهید علی خلیلی بود که جامعه دچار شُک مثبت شد و واجب فراموش شده ی امر به معروف و نهی از منکر مجددا به موضوع اول اجتماع تبدیل شد.

با وقوع چند حادثه ی مشابه دیگر که حتی در یکی از آنها آیت الله توکل از علمای برجسته ی استان مازندران در بابل مضروب شد؛ بحق حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر به طور جدی در محافل مختلف کارشناسی و سیاسی و اجتماعی و حتی سطح عادی جامعه مطرح گشت و به یک مطالبه تبدیل شد.

در واقع مجلس مجبور به ورود در این بحث گشته و طرح “حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر” را به صحن علنی خود آورد.

از ابتدا واضح بود که مخالفان جمهوری اسلامی این طرح را بر نتافته و در صدد تخریب و تکفیر آن بر می خیزند. اما چگونگی آن را شاید کسی نمی توانست پیش بینی کند که این چنین چهره ی نجیب دختران سرزمینمان قربانی سیاست بازی های کثیف شان شود.

اگر که خوب به سناریوی طراحی شده  در داستان اسید پاشی دقت شود شباهت های بسیاری با ماجرای “قتل های زنجیره ای” در سال ۷۷ نمایان خواهد شد.

قتل های زنجیره ای که به گفته ی بسیاری از روشنفنکران اصلاح طلب زنجیره ای در راستای راهبرد استحاله و فروپاشی جمهوری اسلامی از درون فضای لازم را برای فعال شدن روشنفکران معاند وسهم خواهی آنان از نظام دینی فراهم می ساخت.

آنها تلاش داشتند تا با گسترش جنگ روانی به عرصه تبلیغات سیاسی و توان تاثیر گذاری بر افکار عمومی این فرآیند را به یکی از نرم افزارهای براندازی تبدیل کنند. پخش شایعه بمباران مستمر افکار عمومی و القای ذهنیت های نادرست توسط رسانه ها از لوازم عملیات روانی به شمار می آمد.

طراحان جنگ روانی با ایجاد پرسش ها و شبهه های بی اساس در اذهان جامعه، افکار عمومی را مطابق اهداف و مقاصد مورد نظر خود شکل داده، بر آن مدیریت می کردند. این یک اصل در جنگ نرم است، تخریب رقیبان سیاسی و بی اعتبار ساختن آنها در جامعه نیز یکی از کارکردهای جنگ روانی می باشد.

عملیات روانی در کار کردی دیگر با پنهان نگه داشتن حقیقت و استتار ستاد طرح و آمران اصلی سناریو، چهره واقعیت را هنگام کشف و ظهور مشوش می سازد؛ به گونه ای که برای افکار عمومی ناپذیرفتنی باشد.

با وقوع قتل ها، رسانه های بیگانه و مطبوعات زنجیره ای تجدید نظر طلب در عملیات روانی همه جانبه از این سوژه برای هجمه به ساختار های نظام دینی بهره بردند.

آنان سعی داشتند از این رهاورد به اهدافی دست یابند که با بررسی بخشی از آنها مشخص می شود که چهار هدف در پرونده های قتل های زنجیره ای و اسیدپاشی مشترک است و این یعنی صرفا تاکتیک تجدیدنظر طلبان عوض شده و استراتژی همچنان پا برجاست:

۱) برهم زدن وحدت و انسجام ملی

ایجاد شکاف در ارکان نظام دینی و تبدیل آن به تضاد و تقابل و در نتیجه ساخت دوگانگی در حاکمیت، بدیهی ترین هدف قتل های زنجیره ای بود. بطور مثال مصطفی کاظمی(موسوی) ـ از آمران اصلی پروژه قتل ها ـ در بیان اهداف اصلی این سناریو تصریح می کند : « تحلیل ما از اوضاع جاری روز این بود که رهبری غیر از امام است و آقای خاتمی هم بدلیل اینکه ۲۰ میلیون پشتیبان دارد قدرتش بیشتر از بنی صدر است و ما این قتل ها را مرتکب می شویم و به گردن رهبری می اندزیم و جنگ بین این دو منجر به شکست رهبری خواهد شد.»

البته در پرونده اسید پاشی جایگاه رهبری مستقیما هدف نخواهد بود بلکه سازمان ها و دستگاه های وابسته به حاکمیت هستند که آماج حملات عملیات روانی آنها قرار خواهند گرفت.

۲) ادامه عملیات دوقطبی کردن جامعه و تقسیم آن به جریانات خشونت طلب(از یک سو) و افراطی و اصلاح طلب و اعتدال (از سوی دیگر) و تعریف نمودن نقش دایه مهربان تر از مادر برای جریانات مقابل نظام

۳) بی اعتبار کردن نهاد های برآمده از متن انقلاب مانند بسیج به عنوان یکی از کاراترین و مردمی ترین نهادهای نظام دینی که می تواند  نقش مهمی در اجرای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه داشته باشد

۴) ایجاد انحراف در روند رسیدگی به طرح ” حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر” و رسیدگی به پرونده بازداشت شدگان در این پرونده؛ همانطور که در پرونده قتل های زنجیره ای، اراده ای هدفمند تلاش می کرد ضمن ایجاد انحراف در روند رسیدگی به پرونده قتل ها، ستاد طراح و هدایت کننده را استتار نمایند. امروز نیز ستادی مشابه با انتشار اخبار جهت دار، القای ذهنیت نادرست در برخی مسئولان، تسخیر ذهنیت جامعه، دادن نشانی نادرست و به بیراهه کشاندن روند پرونده عملیات انحراف و استتار را انجام می دهند.

این اهداف نشان دهنده ی عمق نگاه دشمن از ماجرای اسید پاشی است که متاسفانه برخی از مسئولین از سر ناآگاهی قطعات پازل دشمن را کامل می کنند.

“امر به معروف و نهی از منکر” یکی از موثرترین راه برای اصلاح جامعه و در واقع اصلاح سبک زندگی جامعه است. جامعه ای که داعیه ی تمدن سازی نوین اسلامی را دارد باید بسیار زودتر از این ها به فکر اصلاح درونی خویش می افتاد. هرچند که برای اجرای فرامین الهی و حرکت در مسیر کمال هیچگاه دیر نیست و می شود با پیمودن صحیح مسیر آینده اشتباهات گذشته را جبران کرد.

با این وجود متاسفانه این دشمن بود که گوی سبقت را از مدافعان انقلاب اسلامی ربود و با کلید زدن پروژه ی اسید پاشی حاکمیت و نظام اسلامی را که می توانست با تصویب طرح “حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر” موضع تهاجمی نسبت به منکرات جامعه ار بگیر به موضع دفاع سوق داد.

و همین امر اتهام زنی به امت حزب الله در این ماجرا را راحت تر کرد، اتهامی که هیچ سند مستدلی برای آن ارائه نشده و صرفا ضعف رسانه ای نیروهای انقلابی باعث قوت گرفتن این شایعه شده است.

فردای رویزی که دشمن بعثی خرمشهر را گرفت جسد بی جان و عریان دختری را به تیرک بلندی بسته و آن سوی کارون مقابل چشم رزمنده های ایرانی گذاشت. تکاوران نیروی زمینی ارتش با تقدیم سه شهید بالاخره آن جسد را پایین آوردند! … سه شهید برای پیکر بی جان یک دختر!

 

 

 

بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا