فاز جدید کلاف سردرگم بحران سوریه؛

روزی روزگاری در سوریه

بصیر، سوریه در چند سال اخیر با بحران خانمان سوز جنگ داخلی و تروریسم روبه رو شده و در دوره های پایان این بحران به روش های گوناگون در دستور کار قرار گرفته است اما هربار این رویکردها با شکست یا تعلل روبه رو شده اند.

دیگر هیچ شک و شبهه ای از افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه برای حمایت از نظام این کشور وجود ندارد. در ۹ سپتامبر انتشار گزارش هایی نشان داد که نیروهای روسی در عملیات های نظامی ارتش سوریه مشارکت دارند. تصاویری که توسط دیلی میل منتشر شد نشان داد نیروهای نظامی روسیه حداقل از ابتدای آوریل در سوریه حضور دارند.
در گزارشی که دیلی میل در ۸ سپتامبر منتشر کرد، تصاویری از سربازان روسی در پایگاه ها و عملیات هایی در سوریه نشان داد و مدعی بود این تصاویر اولین مدرک از حضور نظامی روسیه در کشور سوریه است.
برخی از کارشناسان منطقه ورود نظامی روسیه به سوریه را به دهه ۱۹۸۰ ارجاع دادند که نیروهای شوروی سابق وارد افغانستان شدند و باعث عمیق تر شدن بحران این کشور گردیدند.
جنگ شوروی در افغانستان به ۹ سال اشغال و درگیری اتحاد جماهیر شوروی در آن کشور به جهت پشتیبانی از دولت کمونیست جمهوری دموکراتیک افغانستان در مقابل نیروهای مجاهدین افغان و داوطلبان خارجی عرب اطلاق می‌شود.۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ به فرمان لئونید برژنف رهبر شوروی سپاه چهلم این کشور وارد افغانستان شد و در نهایت در دوران میخائیل گورباچف آخرین رهبر این کشور، عقب‌نشینی در ۱۵ می ۱۹۸۸ آغاز و آخرین گروه در۱۵ فوریه ۱۹۸۹ از افغانستان خارج شدند.
از دل حمایت غربی ها و برخی از کشورهای عرب از مجاهدین، طالبان و القاعده بیرون آمد و طالبان توانست در سال ۱۹۹۶ حکومت امارات اسلامی افغانستان را اعلام کند. حکومتی که سه کشور پاکستان، عربستان و امارات آن را به رسمیت شناختند. تا سال ۲۰۰۱ طالبان بر افغانستان حکمرانی می کرد.
اما تشابه میان افغانستان و سوریه، به دلیل حضور روس ها نمی تواند درست باشد. اتحاد جماهیر شوروی در جریان جنگ سرد، افغانستان را منطقه نفوذ خود می دانست و به صورت یکجانبه اقدام به لشکرکشی کرد. قطب بندی های دوران جنگ سرد، امری مرسوم بود و در آن سو آمریکا نیز حضور نظامی گسترده ای در سراسر جهان داشت و اشغال کشورها در این زمان در قالب شرق و غرب قرار می گرفت. از سوی دیگر، سوریه به کشور ویرانه ای تبدیل شده که تکلیف آن باید هرچه زودتر مشخص شود.
تروریسم در سوریه، به نحو فزآینده ای کشورهای دیگر منطقه را تهدید می کند و به یک بحران منطقه ای تبدیل شده است. ائتلاف تشکیل شده توسط کشورهای غربی و عربی به رهبری آمریکا نیز به شکلی درآمده که عملا مانعی برای گسترش داعش نیست. سوریه، به عنوان تنها پایگاه روسیه در منطقه غرب آسیا شناخته می شود که بیشترین رابطه سیاسی و نظامی بین دو کشور جاریست. دخالت روسیه در این کشور نیز با مخالفت چندانی از سوی کشورهای دیگر روبه رو نشده و به نظر می رسد تقسیم منافع کشورها در سوریه برعهده مسکو قرار گرفته باشد. حفظ نظام کنونی سوریه برای مبارزه با تروریست ها از اولویت های مسکو است و این کشور می تواند در کنار ایران نقش تمام کننده ای بر بحران سوریه داشته باشد.
سفر مقامات عربی به روسیه در هفته های اخیر و همچنین سفر نتانیاهو به مسکو می تواند حامل این پیام باشد که تعامل برای افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه شکل گرفته و روس ها توانسته اند رضایت طرف های عربی را جلب کنند.
ولادیمیر پوتین، این پیام را به سوریه داده که روسیه هنوز دوست این کشور است. در هفته گذشته، پروازهای مسکو- دمشق به نحو چشمگیری افزایش یافت و مسکو شش تانک تی-۹۰، ۱۵ خمپاره انداز، ۳۵ نفربر زرهی را تحویل ارتش سوریه داده است. همچنین، ۲۰۰ تفنگدار دریایی در سوریه هستند و اردوگاهی برای ۲۰۰۰ پرسنل نظامی تعبیه شده است.
براساس گزارش های منابع خارجی، مسکو علاوه بر این تجهیزات در چند دوره، هلیکوپترهای جنگی، چندین جنگنده از نوع سوخود ۳۰، موشک زمین به هوا مانند سیستم دفاع موشکی سا-۲۲، را به سوریه وارد کرده است. در لازقیه، بندر شمالی سوریه، پایگاه جدیدی برای نظامیان روسیه ساخته شده و پایگاه دریایی روسیه در طرطوس در حال افزایش ساخت و سازهاست.
هرچند این نکته را باید در نظر گرفت کمک های نظامی روسیه به دمشق، موضوع تازه ای نیست و این کشور یکی از اصلی ترین شرکای نظامی بشار اسد پیش از شروع بحران در سال ۲۰۱۱ بود و با شروع بحران نیز، مسکو حمایت خود را از نظام اسد اعلام کرد. حتی در جریان افزایش احتمال جنگ ائتلافی به رهبری آمریکا به سوریه در سال ۲۰۱۴، این روسیه بود که با ابتکار انهدام انبارهای سلاح های شیمیایی سوریه، خطر جنگ را کاهش داد. در آن سال حملات شیمایی صورت گرفته در حومه دمشق، به حکومت اسد نسبت داده شد و کشورهای غربی مانند آمریکا، فرانسه و انگلیس در کنار عربستان و ترکیه، طرح هایی را برای حمله نظامی و ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه در حال بررسی داشتند که به مرور زمان این طرح به کناری نهاده شد.
پس از آن، روند بحران سوریه، روندی فرسایشی به خود گرفته و نقطه پایانی بر آن متصور نشده است. عربستان، ترکیه، قطر و برخی از کشورهای فرامنطقه ای، کمک های مالی و نظامی خود را به گروه های مسلح مخالف اسد ادامه داده اند و در این بین گروه های تروریستی مانند جبهه النصره و داعش، به جنایت ها و پیش روی های خود ادامه می دهند. در آن سو نیز، ارتش سوریه در کنار کمک های نظامی وو مستشاری ایران و حزب الله، پیروزی هایی را در مناطق سوریه به دست آورده اما با همه این احوال، توازن قوا در سوریه همچنان حفظ شده است.
طرح های سازمان ملل نیز راهی به جایی نبرده و گروه های مخالف بر رفتن اسد و تشکیل حکومت انتقالی تاکید دارند در حالیکه کشورهای حامی اسد حضور او برای پایان دادن بحران تروریسم و انتقال قدرت را لازم می دانند. ماندن یا رفتن اسد موضوع ساده ای نیست که توافقی پیرامون آن صورت گیرد اما اخیرا جان کری در مصاحبه ای خاطرنشان کرده که بشار اسد باید برود اما ضروری نیست کناره گیره اش فوری صورت بگیرد. این اظهارنظر به نظر می رسد نشان از توافق برای ماندن اسد در دوران انتقالی باشد.
از همین رو، تعیین آینده بشار اسد مشخص خواهد کرد، بحران سوریه پایان خواهد یافت یا خیر. این توافق میان روسیه و آمریکا ممکن است شکل گرفته باشد که افزایش حضور نظامی روسیه در این کشور، جنجال های همیشگی را تاکنون به دنبال نداشته و اصل بودن اسد و پذیرش نقش او در حل بحران توسط آمریکا، نشانه ای از شکست سیاست های یکجانبه این کشور در حمایت صددرصد از گروه های مخالف و تروریست در سوریه بوده است.
با این وجود، کلاف سردرگم سوریه، به این راحتی ها نیز باز نخواهد شد. این کشور محل تعارض منافع چندین کشور شده و از سویی عربستان و ترکیه خود را وارد بحران کرده و منافع خود را طلب می کنند و آمریکا و کشورهای غربی نیز نظام کنونی سوریه را نظامی ناکارآمد برای منافع خود می دانند و آن را خطری برای اسرائیل در نظر می گیرند. در آن سوی بحران کشورهایی نظیر ایران و روسیه، دارای منافع عینی بالایی در سوریه هستند و دمشق متحد استراتژیک این دو کشور در منطقه محسوب می شود. ایران، سوریه را جزیی از محور مقاومت می داند و حفظ نظام کنونی را برای ادامه مقاومت در منطقه ضروری ارزیابی می کند و روسیه نیز قصد ندارد دست از پایگاه اصلی خود در غرب آسیا بکشد.
بنابراین فرمول جدید شکل گرفته که می تواند براساس حفظ چارچوب کلی نظام سوریه با انجام اصلاحات دموکراتیک و مدنی باشد، راه را برای خروج از بحران باز کند. روسیه که نقش خود را پررنگ تر ساخته، درپی محکم کردن جا پای خود در سوریه است تا در صورت پایان بحران، منافع خود را با ضمانت بیشتر حفظ کند ولی به نظر نمی رسد افزایش حضور روس ها در سوریه به لشکرکشی بینجامد و خطر افتادن در باتلاق سوریه، موضوعی نیست که روسیه آن را در نظر نگرفته باشد.
روزگاری، سوریه یکی از پایگاه های اصلی شوروی در منطقه بود، پس از فروپاشی شوروی، سال ها طول کشید که روابط دمشق و مسکو به سطوح بالا برسد و سفر اسد در سال ۲۰۰۵، آغاز دوران جدیدی روابط را شکل بخشید و دمشق مقصد اصلی تجهیزات نظامی روسیه شد. حال اسد دست خود را به سمت مسکو دراز کرده تا از بحران خارج شود و در مقابل چندصباحی بیشتر در قدرت بماند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا