انتخابات هفت اسفند؛ درس ها و عبرت ها

بصیر، به نقل از فرهنگ نیوز، انتخابات ۷ اسفند با مشارکت بالای مردم برگزار گردید و همه مردم کشور (با وجود سلایق سیاسی متفاوت و گاه متضاد )در این انتخابات شرکت کردند.

نتایج انتخابات نشان میدهد غیر از تهران(که پیروزی مطلق با اصلاح طلبان بود)در کل کشور تقریبا ۵۵درصد کرسی های مجلس به اصولگرایان رسید.

در همین راستا چند نکته مهم برای اصولگرایان و تحلیل این انتخابات از منظر اصولگرایی قابل بررسی است:

۱-اولین نکته این که اصولگرایان در تهران قافله را به رقیب کا مل باختند. قبول کردن این نکته از اولین نکات اخلاقی است که خوشبختانه از جانب این جریان رعایت شده.در واقع اصولگرایان درس مهمی به اصلاح  طلبان دادند و آن درس قبول کردن نتیجه انتخابات بود ولو این نتیجه کاملا بر عکس خواسته جریان مطبوع باشد.درسی که اصلاح  طلبان از هم اکنون باید آن را بیاموزند. چرا که بررسی الگوی رفتاری اصلاح طلبان در انتخابات قبل و حتی این انتخابات نشان می دهد این میل(پذیرفتن شکست در انتخابات و تمکین به آن)در جریان اصلاح طلبی بسیار کمرنگ به نظر می رسد.این جریان حتی در این انتخابات با وجود شکست در کل کشور سعی در نشان دادن پیروزی بزرگ می کند. به عنوان مثال روزنامه اعتماد در گزارش یک دیروز خود از خانه تکانی در پارلمان خبر داد و روزنامه شرق نیز با تکیه بر آمار اولیه تهران و ادعای پیروزی لیست اصلاح‌طلبان در این شهر از پیروزی قاطع در کل کشور سخن گفت.

روزنامه آرمان نیز با تکیه بر نتایج اولیه انتخابات خبرگان فریاد پیروزی سر داد تا برای مخاطبان خود این را اثبات کند که در سراسر کشور مردم به اصلاح طلبان رای داده‌اند.

به هرحال احتیاط شرط عقل است و این احتیاط حکم خواهد کرد که مجلسی که اصلاح طلبان برای مخاطبان خود تصویر می کنند در آینده ای نزدیک شروع به کار خواهد کرد وبا وجود نقاط ضعف فراوان در مدیریت اجرایی کشور(مخصوصا مدیریت اقتصادی)این مجلس مطمئنااقدام به واکاوی و سوال خواهی از دولت خواهد کرد. در این هنگام توجیه اصلاح طلبان برای مخاطبانشان چه مطلبی خواهد بود؟ آیا می خواهند بگویند مجلس الان اصولگرا شده؟

بهتر است اصلاح طلبان به جای عوض کردن صورت مساله به بررسی نقاط ضعف خود بپردازند. والا  مجبور خواهند شد بعد از انتخابات ۹۶ به بررسی علل شکستشان در انتخابات بپردازند(امری که با توجه به شرایط جاری کشور و رای مردم در انتخابات اخیر دور از ذهن نیست)

۲-اصولگرایان باید از هم اکنون به فکر انتحابات ۹۶ و بررسی راهبرد خود در ان انتخابات باشند.این جریان لازم است به تدوین برنامه ای مدون جهت حل مشکلات مردم علی الخصوص در حوزه اقتصاد باشد.این برنامه باید چند ویژگی داشته باشد:

الف-برنامه باید به روز و مطابق نیازهای همان زمان باشد. به عنوان مثال هم اکنون دولت یازدهم بین دو راهی انتخاب تورم شدید و رکود، رکود را انتخاب کرده و طبق اعلام بانک مرکزی رقم تورم در حدود ۱۳ درصد می باشد (با اعمال بودجه انقباضی توسط دولت). ولی طرف دیگر ماجرا رکود وپیامدهای ناشی از آن از جمله تعطیلی واحد های تولیدی و بیکاری بی سابقه در کل کشور و در نتیجه واردات بی رویه است.اصولگرایان باید برنامه ای منسجم برای متعادل کردن بازار طبق شرایط آن روز داشته باشند.

ب-برنامه ها حالت اجرایی داشته باشد و از دادن برنامه های شعارگونه که حالت اجرایی ندارد پرهیز نمایند. به عنوان مثال این برنامه ها باید محدودیت های مالی در کل کشور را در نظر داشته باشد. برنامه هایی که باعث تعهد بیش از حد دولت در قبال پیمانکاران بشود هم باعث تورم خواهد شد وهم دولت سرانجام مجبور به فروختن دارایی خود به پیمانکاران خواهد شد(البته واگذاری اموال دولتی بدون مزایده تخلفی است که دولت به عنوان خصوصی سازی انجام میده)

ج-برای اجرای این برنامه ها باید نفراتی در خور اجرای آن از هم اکنون مشخص شوند.به عنوان مثال اگر برنامه چهار ساله اصولگرایان بیشتر متمرکز بر فعالیتهای عمرانی یا شهر سازی است باید رییس جمهور به عنوان نفر اول اجرایی مسلط به این کار باشد. پس نفر مورد نظر اصولگرایان باید طبق برنامه مطالعه شده مشخص شود.

۳-اصولگرایان باید از هم اکنون دریابند که باید اتحادی منسجم تر داشته باشند.اتحادی که هدف دار باشد .بررسی  آماری انتخابات مجلس دهم نشان میدهد:

الف-متوسط آراء فهرست اصلاح‌طلبان در تهران ۹۵۴۱۶۶ رای است که ۳۶.۲۳٪  از کل آراء ماخوذه است

ب- متوسط آراء فهرست اصولگرایان در تهران ۵۹۹۱۵۰ رای است که ۲۲.۷۵٪  از کل آراء ماخوذه است

ج- آراء فهرست اصلاح‌طلبان به طور متوسط ۱.۶ برابر آراء فهرست اصولگریان است.

د- محمدرضا عارف موفق شده ۳۵٪ بیش از متوسط آراء فهرست اصلاح‌طلبان رای کسب نماید

ه- غلامعلی حداد عادل موفق شده ۴۳٪ بیش از متوسط آراء فهرست اصولگرایان رای کسب نماید

و- در فهرست اصلاح‌طلبان ۹ نفر بیش از متوسط آراء رای کسب کرده اند

ز- در فهرست اصولگرایان ۱۱ نفر بیش از متوسط آراء رای کسب کرده اند.

ح- حدود ۴۱ درصد از شهروندان تهرانی شرکت‌کننده در انتخابات به هیچ کدام از دو فهرست اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به‌طور کامل رای نداده اند

م- متوسط آراء فهرست اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم ۴۵۷۵۴۲ رای از مجموع ۲۳۳۵۱۲۴ رای بوده که به معنای کسب ۱۹.۵۹ درصد از آراء توسط فهرست مزبور در انتخابات مجلس نهم است. این در حالی است که فهرست اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم تا اینجا ، ۲۲.۷۵ درصد از مجموع آراء را از آن خود کرده که نشان می‌دهد متوسط فهرست اصولگرایان در قیاس با مجلس نهم ، ۳.۱۶ درصد رشد رای داشته است[۱]

۴-نمایندگان تهران در مجلس نهم هیچ گونه تلاشی برای دغدغه های مردم در شش ماه گذشته نداشتند و این از چشمان مردم تهران دور نماند.

۵-برنامه ریزی یک حزب برای انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس کاملا متفاوت است. لازم است جریان اصولگرایی به شناخت منطقه ای رای در مناطق مختلف بپردازد تا بتواند به کسب رای امید داشته باشد.اشتباه جریان اصولگرایی این بود که در انتخابات مجلس به مانند انتخابات ریاست جمه.ری عمل کرد وبرنامه ای واحد برای کل کشور داد .برنامه ای که بیشتر حول مشکلات معیشتی مردم داشت.طبعا نیازهای کلان شهری مثل تهران با شهرهای کوچک و روستاها تفاوت بسیار دارد.نکته ای که از نظر برنامه ریزان واتاق فکر جریان دور مانده بود.

۶-نمایندگان فعلی جریان اصولگرایی در مجلس که موفق به کسب رای در انتخابات ۷ اسفند نشده اند می بایست تا آخرین روز بر سر کار حاضر باشند.کاری که نمایندگان مجلس در دوره ششم رکدند و اقدام به تخصن کردند و سپس استعفا شاید برای همیشه در پرونده اصلاح طلبان بماند.از این رو نمایندگان فعلی باید تا آخرین لحظه در صدد حل مشکلات مردم باشند.

۷-در انتخابات خبرگان- در روزهای قبل از انتخابات خبرگان پنجم که رسانه‌های بیگانه تلاش فراگیری برای جلوگیری از رأی‌آوری حضرات آیات جنتی، یزدی و مصباح را در دستور کار قرار داده بودند، برخی از فعالان جبهه انقلاب برای مقابله با این موج رأی منفی، پیشنهادی عملیاتی را مطرح می‌کردند. بر اساس این پیشنهاد لازم بود تا به مؤمنین توصیه شود به‌جای رأی دادن به همه لیست جامعه مدرسین، تنها به اعضای غیرمشترک این لیست با لیست جریان هاشمی رأی داده شود تا مثلاً رأی بالای مشترکین مانع از رأی‌آوری اعضای اختصاصی لیست جامعه (علی‌الخصوص حضرت آیات ثلاثه) نشود.

بااین‌حال تعداد قابل‌توجهی از نخبگان جبهه انقلاب این پیشنهاد را مضر و خلاف مصالح دانسته و کارآمدی آن را رد کردند. اکنون و پس از اعلام نتایج برخی تصور می‌کنند که عدم توجه جدی به این پیشنهاد سبب عدم راه‌یابی حضرات آیات یزدی و مصباح به خبرگان پنجم شده است.

برای راستی‌آزمایی این شبهه کافی است یک محاسبه ریاضی ساده انجام دهیم

در محاسبات آماری انتخابات معمولاً برای اینکه میزان افرادی که به‌صورت لیست کامل به فهرستی رأی می‌دهند را تعیین نمایند، مبنا درصدی از رأی کف لیست (و یا به‌عبارتی رأی پایین‌ترین فرد لیست در میان نامزدها) مبنای محاسبه قرار می گیرد. بر این مبنا برای کشف کف لیست جامعه مدرسین باید رأی عضوی از این لیست که کمترین رأی را از آن خود کرده باشد را در نظر بگیریم. بر اساس آمار این رأی برای حضرت آیت‌الله مدرسی (نفر ۲۵ام) و برابر ۸۳۰۰۷۷ است. اگر فرض کنیم سه‌چهارم افرادی که به ایشان رأی داده باشند، به همه لیست کاملاً رأی داده باشند، تعداد افرادی که به‌صورت کامل به لیست جامعه مدرسین رأی داده‌اند حدوداً ۶۲۰ هزار نفر بوده است

پیشنهاد دهندگان ایده رأی ندادن به مشترکین دو لیست، تصور می‌کنند تعداد زیادی به این توصیه عمل‌نکرده‌اند، اگر این ادعا صحیح باشد، حال باید محاسبه کنیم اگر همه‌کسانی که به لیست جامعه رأی داده‌اند به این توصیه عمل می‌کردند، چه اتفاقی می‌افتاد؟

در استان تهران ۴۵۰۰۸۹۴ نفر در انتخابات خبرگان شرکت کرده اند که هاشمی با ۲۳۰۱۴۹۲ نفر رای اول را بدست آورده است، یعنی از کل شرکت کنندگان ۲۱۹۹۴۰۲ نفر به هاشمی رای نداده اند اما همه آنان به نقطه مقابل هاشمی هم رای نداده اند. آیت اله جنتی ۱۳۲۱۱۳۰ رای بدست آورده است که نشان می دهد نه تنها رای این دو همپوشی ندارد بلکه ۸۷۸۲۷۲ نفر به هیچکدام از این دو نفر رای نداده اند. بنابراین می توان فهمید که بین هاشمی و جنتی رای مشترک وجود نداشته است..

علیرغم اینکه در بدنه جریان اصولگرا، عده ای تلاش می کردند فقط به این سه نفر رای دهند تا از شخصیت های مشترک دو لیست عقب بمانند-، بررسی ها نشان می دهد که از تعداد کسانی که به آیت اله جنتی رای داده‌اند ۳۰۵۴۳۸ نفر به آیت اله مصباح رای نداده اند و همچنین ۸۵۴۸۷ نفر از آنان به آیت اله محمد یزدی نیز رای نداده اند.پ[۲]

همان‌طور که پیداست نتیجه احتمالی عدم رأی دادن به مشترکین ، در ترکیب راهیافتگان به مجلس خبرگان با حالت کنونی تفاوتی ایجاد نمی‌کرد؛ تنها موجب بهبود جایگاه برخی افراد همچون آقای روحانی، علوی، اسماعیلی در ترتیب آرا می‌شد که در حقیقت به سود اعتدالگرایان بودوحضرات جنتی مصباح و یزدی در این صورت نیز حداکثر یک کدام به مجلس خبرگان راه میافتند..

در هر صورت لازم است بزرگان جریان اصولگرایی با درس گرفتن از این انتخابات و بررسی نقاط ضعف و قوت خود برنامه ای جامع را برای انتخابات ۹۶ تدارک ببینند .برنامه ای که سرفرازی ایران اسلامی و مردم عزیز آن در سرلوحه کار قرار بگیرد.


۱-پارس نیوز ۱۰اسفند ۹۴

۲-پارس نیوز ۱۰اسفند ۹۴

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا