میل به قدرت، هوش از سر اصلاح طلبان برد

بصیر، اصلاح طلبان به هر طریقی بود در نهایت توانستند با لیست های عاریه ای و ائتلافی با حامیان دولت و برخی از اصولگرایان، رنگ سبز کرسی بهارستان را تجربه کنند. اما به نظر می رسد این ذوق ورود به مجلس باعث ایجاد هجمه و کینه توزی فعالین اصلاح طلب برای نقد کردن هر چه سریع تر توشه ماه اسفند باشد.

موفقیت لیست اصلاح طلبان در تهران و برخی از مراکز استان ها، اعتماد به نفس از دست رفته آنها را بار دیگر بازگردانده و بوسیله همین اعتماد به نفس تاختن به رقبا را پس از پایان رقابت های انتخاباتی شدت بخشیده اند. این تقابل از یکسو، زمان یکدست کردن دولت و مجموعه های تحت نظر آن را هدف قرار داده و از سوی دیگر، مورد شماتت و توهین قرار دادن جریان سیاسی اصولگرا و تفرقه انداختن میان آن را در برنامه دارد.

به اعتقاد برخی از تحلیلگران اصلاح طلب، کمر جریان اصولگرایی پس از انتخابات شکسته است و از این رو نباید فرصت بازسازی مجدد به این جریان داده شود. نتیجه برآمده از انتخابات حتی در برآوردهای خوشبینانه فعالین اصلاح طلب جایی نداشت و محمدرضا عارف رئیس شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان در انتخابات از شوکه شدن در زمان اعلام نتایج گفت:« فكرش را هم نمی كردم. تا زمان اعلام نتايج فكر نمی كردم وضعيت به اين خوبی باشد. برآورد خود من اين بود كه در بهترين حالت ٢٠ نفر دور اول راي می آورند كه ١٥، ١٦ نفرشان از ليست ما و ٤، ٥ نفر از ليست رقيب‌مان خواهند بود. بقيه هم دور دومی می شوند. واقعا تعجب كردم. باورم نمی شد. فكر می كردم شايد اين نتيجه مربوط به يك منطقه خاص تهران باشد و در مراحل بعد تركيب عوض شود.»

با توجه به آنکه اصلاح طلبان با خوشبینی تمام خود را پیروز انتخابات می دانند و با در نظر گرفتن پیروزی برخی از نامزدها در دور دوم، قائل به اکثریت مجلس دهم نیز هستند، بازسازی فعالیت در عرصه سیاسی را نیز از هم اینک در دستور کار قرار داده اند. فتح شوراها در کنار انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، از جمله این برنامه هاست. اما در کنار این، ادامه دو قطبی فضای سیاسی برای ایجاد نوعی فوبیا از تندرویی نیز به شدت رقابت های انتخاباتی دنبال می شود. اصلاح طلبان با بهره گیری از حربه دوقطبی تندرو و میانه رو، اصولگرایان را در ردیف تندروها در افکار عمومی قرار دادند و بر ترس ادامه حضور تندروها در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دامن زدند. به نحوی که موجی از حمایت هنرمندان و بازیگران سینما و تلویزیون نیز از لیست های اصلاح طلب به راه افتاد.

در همین زمینه اصلاح طلبان که با برآورد نتیجه انتخابات، پیروزی گفتمان اصلاح طلبی را به یکدیگر تبریک می گویند، وارد یک نوع محاسباتی شده اند که می بایست انتقام دوران عزلت خود را از اصولگرایان با کنایه زدن و به انزوا کشاندن گفتمان اصولگرایی بگیرند. بر اساس این طرح، اصولگرایی مصادف است با تندرویی و به قهقرا بردن کشور. باید به این نکته اشاره کرد که موفقیت نسبی لیست های مورد حمایت اصلاح طلبان در برخی از شهرها به ویژه در تهران، نتیجه تبلیغات سوء علیه لیست های ائتلاف بزرگ اصولگرایان بود و نمی توان این موفقیت را به پای برنامه ها و افراد حاضر در لیست اصلاح طلبان نوشت. با ایجاد فوبیا تندرویی، افکار عمومی به سمت لیست اصلاح طلبان گرایش پیدا کردند. این نتیجه برای اصلاح طلبان، اکتسابی و ایجابی نبود بلکه در یک حالت استثنایی و سلبی به دست آمد و به نظر نمی رسد، چنین تجربه ای در آینده کارساز باشد.

حال فعالین اصلاح طلب سرخوش از چنین نتیجه ای، برنامه های خود را با مبنا قرار دادن انتخابات ۹۲ و ۹۴، می چینند و بر دامنه تفرقه و گفتمان تندرویی سازی می افزایند. در کنار این، اما برجسته کردن پرونده های خاک خورده برای حفظ فضای تنش آلود میان گفتمان های سیاسی همچنان دنبال می شود. موضوع فتنه۸۸، حصر سران فتنه و تظاهرات های آن ایام، با در نظر گرفتن، نتیجه انتخابات ۹۴، به نوعی توسط اصلاح طلبان تبرئه سازی می شوند.

صادق زیباکلام، فعال اصلاح طلب در یادداشتی خطاب به حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، با حمله به وی، تمام ادبیات شکل گرفته پیرامون فتنه ۸۸ و واکنش انقلابی به آن را در ۹ دی، داستان های برساخته ذهن اصولگرایان می داند که همین موضوع در ۶ سال گذشته باعث واکنش افکار عمومی در انتخابات ۹۴ شد: «بيش‌ از سه میلیونی که در تهران به پای صندوق‌های رای رفتند بخشی از‌‌ همان «خس و خاشاک» سال ۸۸ هستند. در طی این ۶ سال یک‌ بار نخواستید ببینید که حرف‌شان و دردشان و بغض‌شان در سال ۸۸ چه بود. در عوض هر چه به دهان‌تان رسید نثارشان کردید. فتنه‌گرشان خواندید. چند ميليون معترض را نديده و  به ندای «آشتی ملی» که آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تاریخی تیر ۸۸ سر دادند از روی غرور و کبر پوزخند زدید. در پایان هم «حماسه ۹دی» را علم کردید. سه میلیون نفر معترض در ۲۵خرداد را ندیدید اما دویست هزار جمعیت «گردآوری‌شده» در ۹دی را «حماسه» خواندید. از همه این‌ها بد‌تر آن شد که به جای آنکه مردم داستان فتنه‌ها و حماسه‌های ساختگی  را باور کنند، خودتان خیلی بیشتر از مردم آن‌ها را باور کردید. خودتان بریدید، خودتان دوختید و دست آخر هم به‌ عنوان «فتنه» آن را بر تن منتقدان‌ تان کردید.»

علاوه بر چنین برداشت هایی از نتیجه انتخابات، اصلاح طلبان  زمان را برای یک دست کردن مدیریت دولتی نیز مناسب دیده اند. حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در مصاحبه با دنیای اقتصاد به این امر اذعان کرده و لزوم آن را پیش از انتخابات ۹۶ یادآور شده است: «انتخابات گام دوم ما بود و باید در خرداد ۹۶ گام سوم را برداریم و زمانی می‌توانیم انتظارهمراهی مجدد مردم را داشته باشیم که در این یکسال کارهایی برای کشور انجام شود و انتظارات مردم را با انجام اقداماتی برآورده کرده باشیم. این اقدامات در صورتی انجام خواهد شد که دولت متناسب با شرایط جدید در سطح ملی، در سطح کابینه، در سطح استانداران و در سطح ستاد اقتصادی ترمیم شود. من تاکید می‌کنم بدون داشتن مدیران جسور در سطح ستاد اقتصادی، و بدون داشتن برنامه‌های مناسب، این خرس اقتصادی را که به خواب سنگین زمستانی رفته نمی‌توانیم بیدار کنیم.»

تاکید بر تغییرات گسترده در سطح کابینه و مدیران ارشد دولت، موضوع جدیدی نیست و چند ماه پس از سکانداری روحانی مطرح شد اما به نظر اصلاح طلبان دولت با محافظه کاری و برخی از ملاحظات پست ها را تقسیم کرده و با بر روی کار آمدن مجلس دهم، دیگر زمان محافظه کاری نیست و با دست بازتری می تواند مدیران و وزرای مدنظر خود را بر سرکار آورد.

تطهیر فتنه ۸۸ و طلبکار شدن بابت آن، یکدست کردن مدیریت دولتی و همچنین پیگیری طرح مذاکره ملی یا آشتی ملی از جمله اقداماتی است که با شدت بیشتری از سوی اصلاح طلبان پس از انتخابات اسفند ۹۴ دنبال خواهد شد. موضوع آشتی ملی بارها پس از فتنه ۸۸ بارها توس اصلاح طلبان مطرح شده تا بتوانند بدون پاسخ گویی به هزینه های غیرقابل جبران فتنه ۸۸ بار دیگر به قدرت سیاسی بازگردنند. در همین زمینه تهدید به نزاع نیز از سوی احمد شیرزاد در یادداشتی در روزنامه آرمان مطرح شده است: « اگر اصولگرايان بخواهند با القابی مانند فتنه با تمام اصلاح‌طلبان روبه‌رو شوند، بايد مطمئن باشند اين كار عكس‌العمل متقابل اصلاح‌طلبان را در پی خواهد داشت و در فضای مجلس نوعی نزاع به وجود خواهد آمد.»

این موضوع در قالب مذاکره ملی و برجام داخلی یا برجام ۲، نیز تکرار شده و شرایط کشور را به گونه ای جلوه داده می شود که برای عبور از بحران می بایست این امر صورت گیرد. حالت بحرانی که عبور از آن با بازگشت اصلاح طلبان و سلف جدیدی به نام اعتدالیون به قدرت و تسویه کامل تندروها، به سرانجام خواهد رسید! به بیان دیگر، بحران از دید این طیف یعنی عدم کنش گری آنها در قدرت سیاسی. این اشتباهات محاسباتی در نهایت منتهی به انجام اقدامات شتاب زده و بدون پشتوانه و با خیال حمایت تام افکار عمومی خواهد شد و همچون فتنه ۸۸، هزینه کنش سیاسی را بالا خواهد برد. هزینه ای که در طول دو دهه، به زیان امنیت ملی و ثبات سیاسی کشور تمام شده است.

فرهنگ نیوز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا